کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تلقیح کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تلقیح کردن
دیکشنری فارسی به عربی
تلقح , لقح
-
واژههای مشابه
-
تلقيح
دیکشنری عربی به فارسی
مصونيت دادن , تلقيح , مايه کوبي
-
artificial insemination
تلقیح مصنوعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] تزریق مایع منی به درون زهدانراه یا زهدان به روش مصنوعی
-
intrauterine insemination
تلقیح درونزهدانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] تلقیح مصنوعی که در آن زامۀ شستهشده مستقیماً ازطریق گردن زهدان به درون زهدان تزریق میشود
-
donor insemination, DI
تلقیح زامۀ اهدایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] تلقیح مصنوعی با منی مردی که همسر زن گیرنده نیست
-
برضد بیماری تلقیح شدن
دیکشنری فارسی به عربی
لقح
-
مقاوم دربرابر مرض بر اثر تلقیح واکسن
دیکشنری فارسی به عربی
منيع
-
جستوجو در متن
-
inseminated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تلقیح، تلقیح کردن، باردار کردن، ابستن کردن، پاشیدن، کاشتن، افشاندن
-
inseminating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تلقیح، تلقیح کردن، باردار کردن، ابستن کردن، پاشیدن، کاشتن، افشاندن
-
inseminate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تلقیح، تلقیح کردن، باردار کردن، ابستن کردن، پاشیدن، کاشتن، افشاندن
-
inoculated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تلقیح، تلقیح کردن، مایه کوبی کردن، اغشتن
-
inoculate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تلقیح، تلقیح کردن، مایه کوبی کردن، اغشتن
-
inoculating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تلقیح، تلقیح کردن، مایه کوبی کردن، اغشتن