کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تلفیق کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تلفیق کردن
دیکشنری
chime, combine, integrate, mesh, modulate, piece, reconcile, wed
-
جستوجوی دقیق
-
تلفیق کردن
لغتنامه دهخدا
تلفیق کردن . [ ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بهم بستن سخن . گرد آوردن و ترتیب دادن کلام . رجوع به تلفیق شود.
-
تلفیق کردن
دیکشنری فارسی به عربی
استوعب
-
واژههای مشابه
-
تلفيق
دیکشنری عربی به فارسی
ساخت
-
تلفيق الخبر
دیکشنری عربی به فارسی
جعل خبر
-
تلفیق نژادی
دیکشنری فارسی به عربی
ددْماجٌ عُنصري
-
تلفیق نمود
دیکشنری فارسی به عربی
أدْمَجَ
-
computer telephony integration, computer telephone integration, computer telephony
تلفیق تلفن و رایانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] تلفیق سامانههای تلفنی و رایانهای برای خودکارسازی مراکز تلفن و ارائۀ خدمات جدید متـ . یکپارچهسازی تلفن و رایانه
-
تلفیق و تفکیک کننده
دیکشنری فارسی به عربی
مودم
-
جستوجو در متن
-
coalescing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تلفیق، یکی شدن، ائتلاف کردن، بهم امیختن
-
coalesce
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تلفیق، یکی شدن، ائتلاف کردن، بهم امیختن
-
assimilate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جذب، در بدن جذب کردن، همانند ساختن، یکسان کردن، تلفیق کردن، هم جنس کردن، شبیه ساختن، تحلیل رفتن، وفق دادن
-
assimilates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جذب می کند، در بدن جذب کردن، همانند ساختن، یکسان کردن، تلفیق کردن، هم جنس کردن، شبیه ساختن، تحلیل رفتن، وفق دادن
-
آشتی
فرهنگ نامها
(تلفظ: āšti) رنجشی را فراموش کردن ، پس از قهر از نو دوستی کردن ، وفق ، تلفیق ، آرامش .