کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تلفات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تلفات
مترادف و متضاد
۱. ضایعات
۲. مرگومیرها
۳. کشتهشدگان
دیکشنری
casualties, loss, mortality rate, toll
-
جستوجوی دقیق
-
تلفات
واژگان مترادف و متضاد
۱. ضایعات ۲. مرگومیرها ۳. کشتهشدگان
-
casualty1
تلفات
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] هر فردی که ازنظر سازمان نظامی با وضعیتی به یکی از صورتهای زیر ازدسترفته تلقی میشود: مرده یا مفقودالاثر یا بیمار یا زخمی یا در مکان نامعلوم
-
تلفات
لغتنامه دهخدا
تلفات . [ ت َ ل َ ] (ع اِ) ج ِ تلف . ضایعات . هلاکها. مرگ و میرها: زلزله ٔ بوئین زهرای قزوین تلفات فراوانی دربرداشت . جنگ جهانی دوم تلفات سنگینی داشت .
-
تلفات
دیکشنری فارسی به عربی
اصابة , ضحية
-
تلفات
واژهنامه آزاد
اِفتال، اِفتال ها. از ریشۀ "اِفتالیدَن". برای نمونه در برق، "تلفات اهم" به پارسی می شود "اِفتال اهم" یا "اِفتال های اهم".
-
واژههای مشابه
-
collateral damage1
تلفات جانبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] صدمات یا خسارات غیرعمدی یا اتفاقی که بر افراد وارد میآید، بیآنکه در زمان حمله، هدف نظامی قانونی و اصلی محسوب شده باشند
-
food losses
تلفات مواد غذایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] مواد هدررفته در مراحل تولید و نگهداری و توزیع و حملونقل و مصرف مواد غذایی
-
اتلا ف (درجمع) تلفات
دیکشنری فارسی به عربی
خسارة
-
جستوجو در متن
-
casualties
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تلفات
-
toll taker
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گیرنده تلفات
-
victims
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قربانیان، تلفات
-
toll bridge
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تلفات پل
-
اصابة
دیکشنری عربی به فارسی
تلفات , تصادفات