کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تلعین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تلعین
/tal'in/
معنی
۱. در شکنجه کشیدن، بازداشتن.
۲. لعنت و نفرین کردن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تلعین
لغتنامه دهخدا
تلعین . [ ت َ ] (ع مص ) در شکنجه کشیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تعذیب . (اقرب الموارد). || بازداشتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || سخت لعنت و نفرین کردن . (آنندراج ).
-
تلعین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tal'in ۱. در شکنجه کشیدن، بازداشتن.۲. لعنت و نفرین کردن.
-
جستوجو در متن
-
نفرین کردن
لغتنامه دهخدا
نفرین کردن . [ ن َ / ن ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) نفریدن . (از برهان قاطع) (از آنندراج ). لعنت نمودن . پشولیدن . بددعائی کردن . (ناظم الاطباء). رجم . (از ترجمان القرآن ) (از تاج المصادر بیهقی ). تلعین . (دهار). قبح . لعن . لعنة. (از ترجمان القرآن ). لعن ک...