کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تلعص پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تلعص
لغتنامه دهخدا
تلعص . [ت َ ل َع ْ ع ُ ] (ع مص ) تنگ گرفتن بر کسی و دشوار کردن . یقال : تلعص علینا؛ ای تعسر، یعنی سختی کرد برما. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). تنگ گرفتن بر کسی در خوردن و آشامیدن . (از اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
تلعس
لغتنامه دهخدا
تلعس . [ ت َ ل َع ْ ع ُ ] (ع مص ) بسیار خوردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
تلاس
لغتنامه دهخدا
تلاس . [ ت َ ] (اِخ ) شهری است در ترکستان . (برهان ) (آنندراج ) (شرفنامه ٔ منیری ) (ناظم الاطباء).
-
تلاس
لغتنامه دهخدا
تلاس . [ ت ِ] (اِ) نامی است که در رامیان به گونه ٔ بی خار تمشک دهند. رجوع به جنگل شناسی ساعی ج 1 ص 279 و تمشک شود.
-
جستوجو در متن
-
متلعص
لغتنامه دهخدا
متلعص . [ م ُ ت َ ل َع ْ ع ِ ] (ع ص ) تنگ گیرنده بر کسی و دشوار کننده . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). رجوع به تلعص شود.
-
دشوار کردن
لغتنامه دهخدا
دشوار کردن . [ دُش ْ ک َ دَ ] (مص مرکب ) سخت کردن . مشکل کردن . مقابل خوار و آسان کردن . اًمعاض . تعزیز. تعسیر. تلعص . (از منتهی الارب ) : به یک اشاره و یک لفظ او شود آسان هر آنچه دهر بر آزادگان کند دشوار. میرمعزی (از آنندراج ).أشصب اﷲ عیشه ؛ دشوار ...