کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تلذذ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تلذذ
/talazzoz/
معنی
لذت بردن؛ لذت یافتن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. تمتع، حظ، کیف، لذت
۲. لذت بردن
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تلذذ
واژگان مترادف و متضاد
۱. تمتع، حظ، کیف، لذت ۲. لذت بردن
-
تلذذ
فرهنگ فارسی معین
(تَ لَ ذُّ) [ ع . ] (مص ل .) لذت بردن .
-
تلذذ
لغتنامه دهخدا
تلذذ. [ت َ ل َذْ ذُ ] (ع مص ) خوشمزه یافتن چیزی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || (اِ) لذت و لذت یافتگی . (ناظم الاطباء).
-
تلذذ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] talazzoz لذت بردن؛ لذت یافتن.
-
واژههای همآوا
-
تلزز
لغتنامه دهخدا
تلزز. [ ت َ ل َزْ زُ ] (ع مص ) شدة التصاق . (بحر الجواهر، یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : و متی کانت العظام اکثر تلززا کانت منفعتها ابلغ . (ابن البیطار، یادداشت ایضاً).
-
جستوجو در متن
-
تمتع
واژگان مترادف و متضاد
۱. استفاده، برخورداری، بهرهوری، بهرهمندی، تلذذ ۲. برخوردار شدن، بهره بردن
-
نشئه
واژگان مترادف و متضاد
تلذذ، سرخوشی، سکر، کیف، کیفور، لذت، مستی، نشوت
-
unctions
دیکشنری انگلیسی به فارسی
وظایف، تدهین، مرهم گذاری، مرهم، روغن، روغن مالی، چرب زبانی، حظ، تلذذ، نرمی، لینت، پربرکتی
-
unction
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انشعاب، تدهین، مرهم گذاری، مرهم، روغن، روغن مالی، چرب زبانی، حظ، تلذذ، نرمی، لینت، پربرکتی
-
مُتْرَفِينَ
فرهنگ واژگان قرآن
عیاشان - خوش گذرانانِ مغرور و سرمست ( جمع مترف که اسم مفعول از ماده اتراف است ، که به معناي زياده روي در تلذذ از نعمتها است)
-
کیف
واژگان مترادف و متضاد
۱. تلذذ، خوشی، سرمستی، شنگولی، عیش، لذت، مستی، نشئه ۲. داروینشئهزا، مخدر ۳. چونی، کیفیت ≠ خماری، کم
-
مُتْرَفُوهَا
فرهنگ واژگان قرآن
عیاشان - خوش گذرانانِ مغرور و سرمست ( در اصل "مترفون " بوده که چون مضاف واقع شده نون آن حذف گردیده است .مترف اسم مفعول از ماده اتراف است ، که به معناي زياده روي در تلذذ از نعمتها است)
-
مُتْرَفِيهَا
فرهنگ واژگان قرآن
عیاشان آنها - خوش گذرانانِ مغرور و سرمست آنها (در اصل مترفين بوده كه نون آن به دليل مضاف واقع شدن حذف گرديده است . مترفين جمع مترف بوده که اسم مفعول از ماده اتراف ،به معناي زياده روي در تلذذ از نعمتها است)