کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تلخ گفتار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
تلخ ارتیج
لغتنامه دهخدا
تلخ ارتیج . [ ت َ اَ ] (اِ مرکب ) زغال و اخگر افروخته . || آتشدان و تنور قابل حمل و نقل . (ناظم الاطباء).
-
تلخ کردن
لغتنامه دهخدا
تلخ کردن . [ ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ناخوش و بی مزه کردن . (از بهار عجم ) (از آنندراج ) : توبه را تلخ میکند در حلق یار شیرین دهان شورانگیز. سعدی .تلخ کردی زندگی بر آشنایان سخن اینقدر صائب تلاش معنی بیگانه چیست . صائب .صورت دنیا زخواب عافیت بیدار شدعی...
-
تلخ کمیت
لغتنامه دهخدا
تلخ کمیت . [ ت َ ک ُ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) کمیتی که رنگش مایل به سیاهی باشد. (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
تلخ گفتن
لغتنامه دهخدا
تلخ گفتن . [ ت َ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) سخن درشت و نامطبوع گفتن : تفاوتی نکند گر ترش کنی ابروهزار تلخ بگویی هنوز شیرینی .سعدی .
-
تلخ آب
لغتنامه دهخدا
تلخ آب . [ ت َ ] (اِخ ) دهی از دهستان آتش بیک است که در بخش سراسکندر شهرستان تبریز واقع است و 435 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
تلخ آب
لغتنامه دهخدا
تلخ آب . [ ت َ ] (اِخ ) دهی از دهستان ایجرود است که در بخش مرکزی شهرستان زنجان واقع است و632تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
-
تلخ آب
لغتنامه دهخدا
تلخ آب . [ ت َ ] (اِخ ) دهی از دهستان بهمئی سرحدی است که در بخش کهکیلویه ٔ شهرستان بهبهان واقع است و 200 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
تلخ آب
لغتنامه دهخدا
تلخ آب . [ ت َ ] (اِخ ) دهی از دهستان حومه ٔ بخش زرند است که در شهرستان کرمان واقع است و 175 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).
-
تلخ آب
لغتنامه دهخدا
تلخ آب . [ ت َ ] (اِخ ) دهی از دهستان زنجانرود است که در بخش مرکزی شهرستان زنجان واقع است و 410 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
-
تلخ آب
لغتنامه دهخدا
تلخ آب . [ ت َ ] (اِخ ) دهی از دهستان شهر ویران است که در بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد واقع است و480تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
تلخ آب
لغتنامه دهخدا
تلخ آب . [ ت َ ] (اِخ ) دهی از دهستان علیشیروان است که در بخش بدره ٔ شهرستان ایلام واقع است و150تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
تلخ آب
لغتنامه دهخدا
تلخ آب . [ ت َ ] (اِخ ) دهی از دهستان فراهان علیاست که در بخش فرمهین شهرستان اراک واقع است و 1320 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
-
تلخ آب
لغتنامه دهخدا
تلخ آب . [ ت َ ] (اِخ ) دهی از دهستان کاکی است که در بخش خورموج شهرستان بوشهر واقع است و140تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
-
تلخ آب
لغتنامه دهخدا
تلخ آب . [ ت َ ] (اِخ ) دهی از دهستان هلایجان است که در بخش ایزه ٔ شهرستان اهواز واقع است و 110 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
تلخ آب
لغتنامه دهخدا
تلخ آب . [ ت َ ] (اِخ ) دهی از دهستان هندمینی است که در بخش بدره ٔ شهرستان ایلام واقع است و 180 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).