کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تلبن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تلبن
لغتنامه دهخدا
تلبن . [ت َ ل َب ْ ب ُ ] (ع مص ) درنگ کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تمکث و تلدن . (اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
متلبن
لغتنامه دهخدا
متلبن . [ م ُ ت َ ل َب ْ ب ِ ] (ع ص ) درنگ کننده .(آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به تلبن شود. || سست و با درنگ . (ناظم الاطباء). کاهل و سست . (از فرهنگ جانسون ).
-
درنگ کردن
لغتنامه دهخدا
درنگ کردن . [ دِرَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پائیدن . دیر ماندن . مولیدن . فرغول . (یادداشت مرحوم دهخدا). اهمال کردن . کوتاهی کردن . مسامحه کردن . بر جای ماندن . مبادرت به کاری نکردن . تأمل کردن . سوختن وقت . تأخیر کردن . طول دادن . در تعویق و تأخیر اند...