کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تلاشگر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تلاشگر
مترادف و متضاد
فعال، ساعی، پرتلاش، زحمتکش، پرکار
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تلاشگر
واژگان مترادف و متضاد
فعال، ساعی، پرتلاش، زحمتکش، پرکار
-
جستوجو در متن
-
تانا
واژهنامه آزاد
قوی - توانا -تلاشگر
-
جهادگر
واژگان مترادف و متضاد
۱. جنگجو، رزمنده، غازی ۲. تلاشگر
-
بدو
واژگان مترادف و متضاد
فعال، پرتلاش، تلاشگر، زحمتکش ≠ تنآسا، تنبل
-
پرکار
واژگان مترادف و متضاد
پرتلاش، پرمشغله، تلاشگر، فعال، کاری ≠ کمکار
-
جاهد
واژگان مترادف و متضاد
پرتلاش، تلاشگر، جدی، ساعی، کوشا، مجد ≠ کاهل
-
کوشادخت
فرهنگ نامها
(تلفظ: kušā doxt) دختر تلاشگر ، دختری که بسیار تلاش و کوشش میکند .
-
سختکوش
واژگان مترادف و متضاد
پرتلاش، پرکار، تلاشگر، زحمتکش، ساعی، فعال، کوشا، مجد ≠ کاهل، تنآسا
-
مجاهد
واژگان مترادف و متضاد
۱. رزمنده، مبارز ۲. تلاشگر، سختکوش، کوشا ≠ سهلانگار، متهاون
-
کوشا
فرهنگ نامها
(تلفظ: kušā) [از کوش + ا (پسوند فاعلی و صفت مشبهه)] ،آن که بسیار تلاش و کوشش میکند ، ساعی ، تلاشگر.
-
ساعی
واژگان مترادف و متضاد
۱. تلاشگر، سختکوش، فعال، کوشا، کوشنده، مجد ≠ کاهل ۲. سخنچین، غماز
-
متلاشی
واژگان مترادف و متضاد
۱. آشولاش، ازهمپاشیده، پاشیده، پراکنده، داغان، مضمحل، ولو ۲. تلاشگر، جستجوگر
-
تنآسان
واژگان مترادف و متضاد
۱. آسوده، مرفه ۲. راحتطلب، رفاهزده ≠ سختکوش ۳. خوشگذران، عیشطلب ۴. تندرست، سالم ۵. تنآسا، تنبل، تنپرور ≠ تلاشگر، زرنگ، ساعی
-
کَدْحاً
فرهنگ واژگان قرآن
تلاشي که تلاشگر را به نفس نفس زدن بيندازد(کدح به معناي تلاش کردن ، و خسته شدن است . پس در اين کلمه معني سير است و بعضي گفتهاند : کدح تلاش نفس است در انجام کاري تا اينکه آثار تلاش در نفس نمايان گردد )