کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تلاحق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تلاحق
/talāhoq/
معنی
۱. از پی هم آمدن؛ پیدرپی شدن.
۲. پیوسته شدن؛ به هم رسیدن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تلاحق
فرهنگ فارسی معین
(تَ حُ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - به هم رسیدن . 2 - از پی هم آمدن .
-
تلاحق
لغتنامه دهخدا
تلاحق . [ ت َ ح ُ ] (ع مص ) در یکدیگر رسیدن . (زوزنی ). یکی بدیگری رسیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). بهمدیگرپیوستن . (آنندراج ). || پیاپی شدن اخبار. || تتابع احوال قوم . (از اقرب الموارد).
-
تلاحق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] talāhoq ۱. از پی هم آمدن؛ پیدرپی شدن.۲. پیوسته شدن؛ به هم رسیدن.
-
جستوجو در متن
-
متلاحق
لغتنامه دهخدا
متلاحق . [ م ُ ت َ ح ِ ] (ع ص ) رسنده یکی به دیگری . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). متوالی و پی در پی و مسلسل و صفهای متصل هم . (ناظم الاطباء).رجوع به تلاحق شود. || دست به هم رسانیده . || زیاده شده . || افزون گشته یکی پس از دیگری . (...
-
تدارک
لغتنامه دهخدا
تدارک . [ ت َ رُ ] (ع مص ) دررسیدن آخر ایشان اول ایشان را. تلاحق . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد). یقال : تدارکوا؛ ای تلاحقوا. (منتهی الارب ). به همدیگر رسیدن . (غیاث اللغات ). ومنه قوله تعالی : حتی اذا ادّارکوا فیها جمیع...
-
رسیدن
لغتنامه دهخدا
رسیدن . [ رَ / رِ دَ ] (مص ) آمدن . (ناظم الاطباء) (از شعوری ج 2 ورق 12) (فرهنگ فارسی معین ) (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). آمدن کسی به جایی . قدوم . ورود: رسیدن به خیر؛ خیرمقدم . (یادداشت مؤلف ). در آمدن . (فرهنگ فارسی معین )(ناظم الاطباء) (از حاشیه ٔ...