کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تلاب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تلاب
/talāb/
معنی
= تالاب
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تلاب
لغتنامه دهخدا
تلاب . [ ت َ / ت ِ ] (اِ) تالاب و حوض و آب بیرون ریخته شده . (ناظم الاطباء).
-
تلاب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (جغرافیا) [قدیمی] talāb = تالاب
-
واژههای همآوا
-
طلاب
واژگان مترادف و متضاد
۱. طلبهها ۲. طالبان، خواهندگان، خواستاران
-
طلاب
فرهنگ واژههای سره
خواهندگان، دین آموزان، هاوشتان
-
طلاب
لغتنامه دهخدا
طلاب . [ طَل ْ لا ] (ع ص ) بسیار جوینده . بسیار خواهنده . ج ، طلابون . || (اِخ ) نام مردی است . (منتهی الارب ).
-
طلاب
لغتنامه دهخدا
طلاب . [ طِ ] (ع مص ) مطالبه . خواستن حق خود را از کسی . بازجست کردن . (منتهی الارب ). درخواستن چیزی .
-
طلاب
لغتنامه دهخدا
طلاب . [ طُل ْ لا ] (ع ص ، اِ) ج ِ طالب . (منتهی الارب ).
-
تلعب
فرهنگ فارسی معین
(تَ لَ عُّ) [ ع . ] (مص ل .) بازی کردن .
-
طلاب
فرهنگ فارسی معین
(طِ) [ ع . ] (مص م .) خواستن حق خود را از کسی ، مطالبه ، باز جست کردن .
-
طلاب
فرهنگ فارسی معین
(طُ لّ) [ ع . ] (اِ.) جِ طالب . 1 - خواهندگان . 2 - محصلان علوم قدیمه .
-
تلعب
لغتنامه دهخدا
تلعب . [ ت َ ل َع ْ ع ُ ] (ع مص ) بسیار بازی کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
طلاب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ طالب] tollāb = طالب
-
جستوجو در متن
-
وادی اسحاق
لغتنامه دهخدا
وادی اسحاق . [ ی ِ اِ ] (اِخ ) از نواحی قم است ، در تاریخ قم ص 58 چنین آمده است : «رساتیق قم بیست و یک اند وضیعتهای آن نهصد دیه است و از آن جمله لنجرد بیست و هفت دیه است ،... وادی اسحاق با مزارع سی و پنج دیه ....» و در ص 139 همان کتاب مزارع و دیه های...