کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تقیین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تقیین
لغتنامه دهخدا
تقیین . [ ت َ ] (ع مص ) کنیزک را بیاراستن . (زوزنی ). عروس بیاراستن . (تاج المصادر بیهقی ). آراستن و زینت دادن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
آراسته کردن
لغتنامه دهخدا
آراسته کردن . [ ت َ / ت ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تزیین . آراستن . تقیین . قبن . تمویه .- خویشتن را آراسته کردن ؛ تصنع.
-
مقین
لغتنامه دهخدا
مقین . [ م ُ ق َی ْ ی ِ] (ع ص ) آرایش کننده و زینت کننده . (ناظم الاطباء) (ازاقرب الموارد). و رجوع به تقیین و ماده ٔ بعد شود.
-
عروس
لغتنامه دهخدا
عروس . [ ع َ ] (ع ص ، اِ) مرد و زن نوخواسته یکدیگر را. (منتهی الارب ). زن نوکدخدا و مرد نوکدخدا، مگر در عرف اطلاق این بیشتر بر زن کنند، و به ضمتین خواندن خطاست . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). مرد و زن نوخواسته یکدیگر را. (ناظم الاطباء). مرد و زن مادام ک...
-
آراستن
لغتنامه دهخدا
آراستن . [ ت َ ] (مص ) (از پهلوی آرو، ایستادن ، برخاستن ، دور شدن ) زیب . زین . تقیین . تزیین . تجمیل . تحلیه . توشیح . تزویق . زبرجه . بزیب و زینت مزیّن کردن . تحسین کردن . متحلی کردن . آمودن . زیورکردن . آذین کردن . بگلگونه و غازه کردن : شاه دیگر ر...