کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تقویم البلدان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تقویم البلدان
/taqvimolboldān/
معنی
بیان عرض و طول و تعیین خراج شهرها.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تقویم البلدان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] taqvimolboldān بیان عرض و طول و تعیین خراج شهرها.
-
واژههای مشابه
-
تقويم
دیکشنری عربی به فارسی
سالنامه , تقويم ساليانه , تقويم نجومي , نشريه ء اطلا عات عمومي , تقويم
-
تَقْوِيمٍ
فرهنگ واژگان قرآن
داراي قوام کردن(قوام عبارت است از هر چيز و هر وضع و هر شرطي که ثبات و بقايش نيازمند بدان است )
-
جدول تقویم
لغتنامه دهخدا
جدول تقویم . [ ج َدْ وَ ل ِ ت َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از خطوط تقویم است . (از آنندراج ) : شود ز جدول تقویم کهنه آب روان کند رطوبت امسال اگر اثر در پار.کلیم (از آنندراج ).
-
احسن تقویم
لغتنامه دهخدا
احسن تقویم . [ اَ س َ ن ِ ت َق ْ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نیکوتر راست کردنی . || روی خوب . || راست قامت : لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم . (قرآن 4/95). بهترین تعدیل . نیکوتر ترکیب . (تفسیر ابوالفتوح ).بخط احسن تقویم و آخرین تحویل به آفتاب هویت بچا...
-
تقویم کردن
لغتنامه دهخدا
تقویم کردن . [ ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ارزیابی کردن . قیمت چیزی را معین کردن . رجوع به تقویم شود.
-
تقویم گرفتن
لغتنامه دهخدا
تقویم گرفتن . [ ت َ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) سنجیدن و معین کردن قرب و بعد و ارتفاع و انخفاض ستارگان و سایر اوضاع آسمانی است . (ذیل اقبالنامه ٔ نظامی چ وحید ص 103). رجوع به تقویم شود.
-
خط تقویم
لغتنامه دهخدا
خط تقویم . [ خ َطْ طِ ت َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خطی است بنزد ارباب هیئت که از مرکزعالم بیرون آید و بمرکز کواکب می گذرد و بسطح فلک اعلی پایان می یابد. (یادداشت بخط مؤلف ). خط تقویمی .
-
تقویم سالیانه
دیکشنری فارسی به عربی
تقويم
-
تقویم نجومی
دیکشنری فارسی به عربی
تقويم
-
تقویم کردن
دیکشنری فارسی به عربی
سعر , قدر , قيم
-
تقویم کننده
دیکشنری فارسی به عربی
مثمن
-
نهمین ماه تقویم مسیحی
دیکشنری فارسی به عربی
سبتمبر/ايلول
-
قابل ارزیابی یا تقویم
دیکشنری فارسی به عربی
قابل للتخمين