کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تقویتکنندۀ آکوستیکی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
reinforcing plate
ورق تقویت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی عمران] ورقی انضمامی برای افزایش مقاومت اعضای سازهای
-
تقویت کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. نیرومند ساختن، قوی کردن ۲. مقاوم ساختن، استحکام بخشیدن ۳. تحکیم بخشیدن ۴. پشتیبانی کردن، حمایت کردن
-
schedule of reinforcement, reinforcement schedule
برنامۀ تقویت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] برنامهای در شرطیسازی که معین میکند چه مواردی از پاسخ تقویت شود
-
accidental reinforcement, incidental reinforcement
تقویت اتفاقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] تقویت پاسخ از طریق محرکی ناخواسته و برنامهریزینشده
-
cruising boost
تقویت پایاسیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] فرایندی در موتورهای پیستونی که در آن برای کارکرد پیوسته در پروازهای طولانی یا مصرف سوخت کمتر از سوخت رقیق استفاده میکنند
-
continuous reinforcement, continuous reinforcement schedule, continuous schedule of reinforcement
تقویت پیوسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] در شرطیسازی کنشگر، هر الگوی تقویتی که در آن هر پاسخ صحیح تقویت میشود
-
binaural amplification
تقویت دوگوشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شنواییشناسی] استفاده از سمعک در هر دو گوش
-
partial reinforcement, intermittent reinforcement
تقویت ناپیوسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] در شرطیسازی کنشگر، هر الگوی تقویتکنندهای که پیوسته نباشد خواه دورهای باشد خواه نادورهای
-
تقویت کردن
لغتنامه دهخدا
تقویت کردن . [ ت َ وِ ی َ ک َ دَ ] (مص مرکب )نیرو دادن . توانا کردن . قدرت دادن : خلقی به تعصب بر وی گرد آمدند و تقویت کردند. (گلستان ).گر تقویت کنی ز ملک بگذرد بشرور تربیت کنی به ثریا رسد ثری . سعدی .رجوع به تقویت و دیگر ترکیبهای آن شود.
-
تقویت داری
لغتنامه دهخدا
تقویت داری . [ ت َ وِ ی َ ] (حامص مرکب ) نیرومند داشتن . توانا و زورمند داشتن : نصرت این را به تربیت کاری فلک آنرا به تقویت داری . نظامی .رجوع به تقویت و دیگر ترکیبهای آن شود.
-
تقویت کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اجتماع , ادمج , ايد , تحمل (فعل ماض) , حصن , شجع , لحم البقر
-
تقویت همکاریها
دیکشنری فارسی به عربی
تعزيز التعاون
-
تقویت روابط
دیکشنری فارسی به عربی
تدعيم العلاقات ، تعزيز العلاقات
-
بهره تقویت
دیکشنری فارسی به عربی
مکسب
-
تقویت کننده
دیکشنری فارسی به عربی
مضخم , مقوي