کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تقویت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تقویت
/taqviyat/
معنی
قوه دادن؛ نیرو دادن؛ توانایی دادن؛ توانا کردن؛ نیرومند ساختن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. استحکام، استوارسازی، پشتیبانی، تحکیم تشدید، تشیید، نیرودهی، نیرومندی
۲. تایید، ترهیب ≠ تضعیف، شقی
برابر فارسی
توا نبخشی، نیرو بخشی، نیروبخش
فعل
بن گذشته: تقویت کرد
بن حال: تقویت کن
دیکشنری
enforcement, enrichment, reinforcement
-
جستوجوی دقیق
-
تقویت
واژگان مترادف و متضاد
۱. استحکام، استوارسازی، پشتیبانی، تحکیم تشدید، تشیید، نیرودهی، نیرومندی ۲. تایید، ترهیب ≠ تضعیف، شقی
-
تقویت
فرهنگ واژههای سره
توا نبخشی، نیرو بخشی، نیروبخش
-
reinforcement
تقویت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] 1. فرایندی در شرطیسازی کنشگر که در آن بسامد یا احتمال وقوع یک پاسخ با یک محرک مشخص نسبت مستقیم دارد 2. در شرطیسازی کلاسیک، حضور محرک غیرشرطی پس از محرک شرطی
-
تقویت
فرهنگ فارسی معین
(تَ یَ) [ ع . تقویة ] (مص م .) نیرو دادن .
-
تقویت
لغتنامه دهخدا
تقویت . [ ت َ وِ ی َ ] (ع مص ) تقویه . استواری و زورآوری و قوت و استحکام و پشتی و یاری و امداد و اعتماد و تسلی و دلاسایی . (ناظم الاطباء). نیرومند کردن . نیرو دادن . نیرو بخشیدن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). توانایی دادن و توانا کردن : بی تربیت طبیب ر...
-
تقویت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: تقویة] taqviyat قوه دادن؛ نیرو دادن؛ توانایی دادن؛ توانا کردن؛ نیرومند ساختن.
-
تقویت
دیکشنری فارسی به عربی
احياء , تحصين , تغذية , تکبير , حرض , دعم , وقود
-
واژههای مشابه
-
reinforcing plate
ورق تقویت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی عمران] ورقی انضمامی برای افزایش مقاومت اعضای سازهای
-
تقویت کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. نیرومند ساختن، قوی کردن ۲. مقاوم ساختن، استحکام بخشیدن ۳. تحکیم بخشیدن ۴. پشتیبانی کردن، حمایت کردن
-
schedule of reinforcement, reinforcement schedule
برنامۀ تقویت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] برنامهای در شرطیسازی که معین میکند چه مواردی از پاسخ تقویت شود
-
accidental reinforcement, incidental reinforcement
تقویت اتفاقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] تقویت پاسخ از طریق محرکی ناخواسته و برنامهریزینشده
-
cruising boost
تقویت پایاسیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] فرایندی در موتورهای پیستونی که در آن برای کارکرد پیوسته در پروازهای طولانی یا مصرف سوخت کمتر از سوخت رقیق استفاده میکنند
-
continuous reinforcement, continuous reinforcement schedule, continuous schedule of reinforcement
تقویت پیوسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] در شرطیسازی کنشگر، هر الگوی تقویتی که در آن هر پاسخ صحیح تقویت میشود
-
binaural amplification
تقویت دوگوشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شنواییشناسی] استفاده از سمعک در هر دو گوش