کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تقوع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تقوع
لغتنامه دهخدا
تقوع . [ ت َ ] (اِخ ) دهی است به قدس که انگبین را بدان نسبت کنند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). (خیمه زدن ). یکی از شهرهای یهودا است که در نزدیکی بیت اللحم به جنوب شرقی اورشلیم واقع بود و فعلاً آن را تقوعه گویند و ظاهراً اشحور اساس آن را گذاشته . (ق...
-
تقوع
لغتنامه دهخدا
تقوع .[ ت َ ق َوْ وُ ] (ع مص ) خمیده رفتن همچون رونده در خارستان . || بر درخت برآمدن کربسه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
تقوا
واژگان مترادف و متضاد
اتقا، پارسایی، پرواپیشگی، پروادار، پرهیزگاری، تدین، تقدس، تورع، دیانت، دینداری، زهد، عفاف، فضیلت، ورع ≠ ناپارسایی
-
تقوا
فرهنگ واژههای سره
پرهیز
-
تقوا
لغتنامه دهخدا
تقوا. [ ت َ ] (ع اِمص ) پرهیزکاری و ترس از خدا. (از ناظم الاطباء). تقوی . رجوع به تقوی شود.
-
تقوا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: تقوی] taqvā ترس از خدا و اطاعت امر او؛ پرهیزکاری؛ پرهیز.
-
طَغَوْاْ
فرهنگ واژگان قرآن
طغيان کردند(به عدالت و انصاف رفتار نکردند)-سرکشي کردند
-
جستوجو در متن
-
متقوع
لغتنامه دهخدا
متقوع . [ م ُ ت َ ق َوْ وِ ] (ع ص ) خمیده رونده همچو رونده در خارستان . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). خمیده رونده مانند آن که درخارستان می رود. (ناظم الاطباء). رجوع به تقوع شود.
-
عاموس
لغتنامه دهخدا
عاموس . (اِخ ) (به عبری یار) نبی ، شخصی شبانی بود از ساکنان تقوع که بدرجه ٔ نبوت مفتخر گشته سومین انبیاء اصغر محسوب گردید. تقوع قصبه ای است در یهودا که تخمیناً به مسافت دوازده میل بطرف جنوبی اورشلیم واقع بود او تقریباً 750 ق . م . مسیح در ایام عزیا پ...
-
تیمان
لغتنامه دهخدا
تیمان . (اِخ ) (صحرای جنوبی ) 1 - اول زاده ٔ الیفاز. سفر پیدایش 36:11. 2 - ملکی که به اسم اول زاده ٔ الیفاز مسمی شد و اهالیش بواسطه ٔ حکمت و کثرت دانش شهرت داشتند... ظاهراً این ملک بر جنوب شرقی زمین ادوم که آن را زمین پسران مشرق گویند واقع بوده و در ...