کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تقوا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تقوا
/taqvā/
معنی
ترس از خدا و اطاعت امر او؛ پرهیزکاری؛ پرهیز.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
اتقا، پارسایی، پرواپیشگی، پروادار، پرهیزگاری، تدین، تقدس، تورع، دیانت، دینداری، زهد، عفاف، فضیلت، ورع ≠ ناپارسایی
برابر فارسی
پرهیز
دیکشنری
piety, piousness
-
جستوجوی دقیق
-
تقوا
واژگان مترادف و متضاد
اتقا، پارسایی، پرواپیشگی، پروادار، پرهیزگاری، تدین، تقدس، تورع، دیانت، دینداری، زهد، عفاف، فضیلت، ورع ≠ ناپارسایی
-
تقوا
فرهنگ واژههای سره
پرهیز
-
تقوا
لغتنامه دهخدا
تقوا. [ ت َ ] (ع اِمص ) پرهیزکاری و ترس از خدا. (از ناظم الاطباء). تقوی . رجوع به تقوی شود.
-
تقوا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: تقوی] taqvā ترس از خدا و اطاعت امر او؛ پرهیزکاری؛ پرهیز.
-
تقوا
دیکشنری فارسی به عربی
مزية
-
واژههای مشابه
-
تقوا و امانت
فرهنگ گنجواژه
صفات پسندیده.
-
تقوا و پاکدامنی
فرهنگ گنجواژه
صفات پسندیده.
-
دیانت و تقوا
فرهنگ گنجواژه
پرهیزگاری.
-
دین و تقوا
فرهنگ گنجواژه
پرهیزگاری.
-
واژههای همآوا
-
تقوع
لغتنامه دهخدا
تقوع . [ ت َ ] (اِخ ) دهی است به قدس که انگبین را بدان نسبت کنند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). (خیمه زدن ). یکی از شهرهای یهودا است که در نزدیکی بیت اللحم به جنوب شرقی اورشلیم واقع بود و فعلاً آن را تقوعه گویند و ظاهراً اشحور اساس آن را گذاشته . (ق...
-
تقوع
لغتنامه دهخدا
تقوع .[ ت َ ق َوْ وُ ] (ع مص ) خمیده رفتن همچون رونده در خارستان . || بر درخت برآمدن کربسه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
-
طَغَوْاْ
فرهنگ واژگان قرآن
طغيان کردند(به عدالت و انصاف رفتار نکردند)-سرکشي کردند