کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تقلیدی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تقلیدی
مترادف و متضاد
بدل، بدلی، عوضی
دیکشنری
apish, emulative, imitation, imitative, mimetic, secondary
-
جستوجوی دقیق
-
تقلیدی
واژگان مترادف و متضاد
بدل، بدلی، عوضی
-
تقلیدی
لغتنامه دهخدا
تقلیدی . [ ت َ ] (ص نسبی ) منسوب و متعلق به تقلید. (ناظم الاطباء). پیرو. مقلد. کسی که بی تعقل و تأمل دنباله روی از دیگری کند : مپذیر قول جاهل تقلیدی گرچه بنام شهره ٔ دنیا شد. ناصرخسرو.از آن حکیم ، چو تقلیدی این سخن بشنودبه جهل گفت چه دانیم ما، مگر د...
-
تقلیدی
دیکشنری فارسی به عربی
سخرية ، اِتِّبَاعِي
-
واژههای مشابه
-
تراث تقليدي
دیکشنری عربی به فارسی
اموزش , معرفت , دانش , مجموعه معارف وفرهنگ يک قوم ونژاد , فرهنگ نژادي , افسانه هاوروايات قومي , فاصله بين چشم ومنقار (يا دماغ) حيوانات
-
چیز تقلیدی
دیکشنری فارسی به عربی
تقليد
-
دست انداختن تقلیدی
دیکشنری فارسی به عربی
مقلد
-
جستوجو در متن
-
declinatory
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تقلیدی
-
مجموعه معارف وفرهنگ یک قوم ونژاد
دیکشنری فارسی به عربی
تراث تقليدي
-
فرهنگ نژادی
دیکشنری فارسی به عربی
تراث تقليدي
-
افسانه هاوروایات قومی
دیکشنری فارسی به عربی
تراث تقليدي
-
فاصله بین چشم ومنقار (یا دماغ) حیوانات
دیکشنری فارسی به عربی
تراث تقليدي
-
imitation
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تقلید، بدلی، چیز تقلیدی، ساختگی
-
imitations
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تقلید، بدلی، چیز تقلیدی، ساختگی