کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تقطیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تقطیر
/taqtir/
معنی
۱. چکاندن؛ قطرهقطره چکانیدن.
۲. (شیمی) جدا کردن مادۀ فرّار جسمی از مادۀ غیر فرّار آن بهوسیلۀ حرارت دادن. Δ بسیاری از نوشابههای الکلی از طریق تقطیر بهدست میآید.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. چکاندن، چکانیدن، قطرهقطره چکاندن
۲. جدا کردن (ماده فرار ازغیر فرار)، عرق گرفتن، عرقگیری کردن
فعل
بن گذشته: تقطیر کرد
بن حال: تقطیر کن
دیکشنری
condensation, distillation
-
جستوجوی دقیق
-
تقطیر
واژگان مترادف و متضاد
۱. چکاندن، چکانیدن، قطرهقطره چکاندن ۲. جدا کردن (ماده فرار ازغیر فرار)، عرق گرفتن، عرقگیری کردن
-
distillation
تقطیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی شیمی] روشی برای خالصسازی و جداسازی اجزای یک مخلوط مایع ازطریق تبخیر و بازچگالش آن
-
تقطیر
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) 1 - چکانیدن . 2 - فرایند تبدیل گاز یا بخار به مایع .
-
تقطیر
لغتنامه دهخدا
تقطیر. [ ت َ ] (ع مص ) چکانیدن . (زوزنی ) (دهار). چکانیدن و قطره قطره چکانیدن . (منتهی الارب )(آنندراج ) (ناظم الاطباء). استقطار آب دارو با قرع وانبیق . (از اقرب الموارد). قطره قطره چکیدن آب و جز آن و به اصطلاح کیمیا جدا کردن به اعانت حرارت مواد فرار...
-
تقطیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] taqtir ۱. چکاندن؛ قطرهقطره چکانیدن.۲. (شیمی) جدا کردن مادۀ فرّار جسمی از مادۀ غیر فرّار آن بهوسیلۀ حرارت دادن. Δ بسیاری از نوشابههای الکلی از طریق تقطیر بهدست میآید.
-
واژههای مشابه
-
distillation curve
منحنی تقطیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی شیمی] منحنی تغییرات دما برحسب غلظت وزنی یا حجمی یا ترکیب
-
distillation loss
اتلاف تقطیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی شیمی] اختلاف حجم بین مایع واردشده به ستون تقطیر و حاصلجمع مقدار باقیمانده به علاوۀ محصول تقطیرشده
-
distillation column
ستون تقطیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی شیمی] ستون مخصوص جداسازی اجزای محلول متـ . برج تقطیر distillation tower
-
still head
سرستون تقطیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] وسیلۀ کوچکی که در بالای ستون تقطیر گذاشته میشود تا قطعات دیگر، مانند دماسنج، بر روی آن نصب شود
-
distillation tower
برج تقطیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی شیمی] ← ستون تقطیر
-
flash distillation
تقطیر آنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار، مهندسى شيمى] تقطیری که در آن فشار یک مخلوط مایع کاهش مییابد و با ایجاد تعادل بخارـ مایع به جداسازی دو فاز منجر میشود متـ . تبخیر آنی تعادلی equilibrium flash vaporization
-
extractive distillation
تقطیر استخراجی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی شیمی] فرایند تبخیر جزئی با استفاده از یک حلاّل امتزاجپذیر غیرفرّار دارای نقطۀ جوش بالا
-
تقطیر برخشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] ← تقطیر جزءبهجزء
-
continuous distillation
تقطیر پیوسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی شیمی] یکی از روشهای جداسازی که در آن خوراک بهطور پیوسته به ظرف وارد میشود و جوش میآید تا تقطیر شود