کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تقصیر نمودن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تقصیر نمودن
لغتنامه دهخدا
تقصیر نمودن . [ ت َ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) کوتاهی نمودن . قصور ورزیدن : با تو ندهد دل که جفایی کنم از بیش هرچند بخدمت در، تقصیر نمایی . منوچهری .و رجوع به تقصیر ودیگر ترکیبهای آن شود.
-
واژههای مشابه
-
عذر تقصیر
لغتنامه دهخدا
عذر تقصیر. [ ع ُ رِ ت َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) پوزش خواهی . از گناه : انابت مفید نباشد، نی راه بازگشتن آنگاه مهیا و نه عذر تقصیرات خواستن . (کلیله و دمنه ).عذر تقصیر خدمت آوردم که ندارم به طاعت استظهار. سعدی .سعدیا در پای جانان گر به خدمت سر نهی ...
-
تقصیر افتادن
فرهنگ فارسی معین
( ~. اُ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) کوتاهی شدن ، سستی رفتن .
-
تقصیر افتادن
لغتنامه دهخدا
تقصیر افتادن . [ ت َ اُ دَ ] (مص مرکب ) کوتاهی شدن . سستی افتادن : تقصیر گر افتاد بخدمت من بنده را مدار معاقب .مسعودسعد.
-
تقصیر رفتن
لغتنامه دهخدا
تقصیر رفتن . [ ت َ رَ ت َ] (مص مرکب ) تقصیر افتادن . کوتاهی شدن : داری هوس کشتنم اینک سر و خنجرتقصیر اگر میرود از جانب ما نیست . سلمان (از آنندراج ).در گنه کز جانب ما بود تقصیری نرفت چون در آمرزش که کار اوست تقصیری کند. خواجه پیشنماز (از آنندراج ).رج...
-
تقصیر کردن
لغتنامه دهخدا
تقصیر کردن . [ ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کوتاهی کردن و گناه و خطا کردن . (ناظم الاطباء) : تقصیر نکرد خواجه در ناواجب من در واجب چگونه تقصیر کنم . رودکی .من اندر خدمتش تقصیر کردم درخت خدمت من گشت بی بر. فرخی .نکرد رای تو تقصیر در مصالح ملک سپهرهم نکند د...
-
بی تقصیر
دیکشنری فارسی به عربی
بريء , لا عيب فيه
-
تقصیر و جرم غلط
دیکشنری فارسی به عربی
خاطي
-
جستوجو در متن
-
animadversion
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انیمیشن، قوهء اعطراض، اعتراض، تذکر و اعلام خطر، انتقاد، تعیین تقصیر و مجازات نمودن
-
animadversions
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انیمیشن ها، قوهء اعطراض، اعتراض، تذکر و اعلام خطر، انتقاد، تعیین تقصیر و مجازات نمودن
-
تألیة
لغتنامه دهخدا
تألیة. [ ت َءْ ی َ ] (ع مص ) (از «أل و») تقصیر کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || درنگ نمودن . || تکبر کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
تضجیع
لغتنامه دهخدا
تضجیع. [ ت َ ] (ع مص ) تقصیر کردن . (تاج المصادر بیهقی ) . کوتاهی نمودن در کار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || نزدیک به غروب شدن آفتاب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
مؤاخذه
لغتنامه دهخدا
مؤاخذه . [ م ُ آ خ َ ذَ / خ ِ ذِ ] (از ع ، اِمص ) مواخذة. مؤاخذت . گرفتن و عقوبت کردن کسی را به گناه . گرفتن بر. گرفت و گیر. گرفتن و سیاست کردن . تنبیه کردن . کسی را به گناهش گرفتن . گرفتن . گرفتن به سیاست . تنبیه . (یادداشت مؤلف ). عقوبت وگرفتگی ...