کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تقریبی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تقریبی
مترادف و متضاد
بهتقریب، تخمینی، غیردقیق ≠ دقیق، تحقیقی
برابر فارسی
کمابیش، کم وبیش
دیکشنری
approximate, proximate, rough, virtual
-
جستوجوی دقیق
-
تقریبی
واژگان مترادف و متضاد
بهتقریب، تخمینی، غیردقیق ≠ دقیق، تحقیقی
-
تقریبی
فرهنگ واژههای سره
کمابیش، کم وبیش
-
approximate 2
تقریبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] مربوط به تقریب
-
تقریبی
لغتنامه دهخدا
تقریبی . [ ت َ ] (ص نسبی ) احتمالی و نزدیک به حقیقت و تخمینی . (ناظم الاطباء).
-
تقریبی
دیکشنری فارسی به عربی
تقريبي
-
واژههای مشابه
-
تقريبي
دیکشنری عربی به فارسی
تقريبي , تقريب زدن
-
approximate derivative
مشتق تقریبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] تعمیمی از مفهوم مشتق که در آن به جای حد معمولی، حد تقریبی (approximate limit) به کار برود
-
approximate identity
همانی تقریبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] فرمولدار
-
approximate value
مقدار تقریبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] مقداری که به روش تقریب زدن حاصل میشود
-
approximate solution
جواب تقریبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] جوابی که به روش تقریب زدن حاصل شود
-
adjustable items
اقلام تقریبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] اقلامی در فهرست مقادیر که تعیین قطعی مقادیر آنها به سنجش و اندازهگیری مجدد بستگی دارد
-
جستوجو در متن
-
whereabout
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جایی که، محل تقریبی، حدود تقریبی، محل
-
approximativeness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تقریبی بودن