کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تقرب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تقرب
/taqarrob/
معنی
۱. نزدیکی جستن؛ نزدیک شدن.
۲. نزدیک بودن.
۳. خویشی و نزدیکی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. خویشی، قرب، نزدیکی
۲. تقریب ≠ تباعد، بیگانگی
برابر فارسی
نزدیک
فعل
بن گذشته: تقرب کرد
بن حال: تقرب کن
دیکشنری
approach
-
جستوجوی دقیق
-
تقرب
واژگان مترادف و متضاد
۱. خویشی، قرب، نزدیکی ۲. تقریب ≠ تباعد، بیگانگی
-
تقرب
فرهنگ واژههای سره
نزدیک
-
approach
تقرب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] مرحلهای از پرواز که در طی آن هواپیما برای فرود آمدن بر روی باند آماده شود
-
تقرب
فرهنگ فارسی معین
(تَ قَ رُّ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - نزدیک شدن . 2 - خویشاوند شدن . 3 - نزد کسی شأن و مرتبه داشتن .
-
تقرب
لغتنامه دهخدا
تقرب . [ ت َق َرْ رُ ] (ع مص ) نزدیکی جستن . (دهار). نزدیکی جستن بچیزی و چنین است تقرب الی اﷲ تعالی بشی ٔ؛ یعنی نزدیکی جست بخدای بوسیله ٔ آن چیز. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). نزدیک شدن و نزدیکی جستن .(آنندراج ) : شرمم می آید که او...
-
تقرب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] taqarrob ۱. نزدیکی جستن؛ نزدیک شدن.۲. نزدیک بودن.۳. خویشی و نزدیکی.
-
واژههای مشابه
-
approach fix
نقطۀ تقرب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] موقعیتی مشخص که تقرب نهایی با دستگاه به سوی فرودگاه از آنجا صورت میگیرد
-
approach sequence
نوبت تقرب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] ترتیبی که بر طبق آن هواگَردها برای نشست در فرودگاه اجازۀ تقرب دریافت میکنند
-
approach control
مراقبت تقرب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] یکی از خدمات مراقبت شدآمد هوایی برای هواپیماهایی که در وضعیت پرواز کور در حال ورود به فضای پروازی فرودگاه یا در حال خروج از آن هستند
-
approach area
منطقۀ تقرب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] منطقۀ هوایی مشخصی بر فراز فرودگاه که تحت نظارت واحد تقرب فرودگاه است
-
approach clearance
اجازۀ تقرب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] اجازهای که واحد واپایش شدآمد هوایی برای خلبان هواگَرد جهت شروع تقربِ با دستگاه صادر میکند
-
visual approach
تقرب چشمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] تقرب در وضعیت پرواز با دستگاه که ادامۀ آن با دیدن زمین بهصورت پرواز با دید تداوم مییابد
-
precision approach
تقرب دقیق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] تقربی که در آن اطلاعات مربوط به بُرد و سمت و زاویۀ سُرش در اختیار خلبان قرار میگیرد
-
missed approach
تقرب ناتمام
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] تقربی که به هر دلیل، نظیر کم بودن دید یا سرعت زیاد هواگَرد یا اشغال بودن باند، به فرود هواگَرد منجر نشود