کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تقدیس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تقدیس
/taqdis/
معنی
۱. پاک و منزه کردن.
۲. به پاکی و پاکیزگی منسوب کردن.
۳. به پاکی ستودن.
فرهنگ فارسی عمید
فعل
بن گذشته: تقدیس کرد
بن حال: تقدیس کن
دیکشنری
enshrinement, reverence, sanctification
-
جستوجوی دقیق
-
تقدیس
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) پاک خواندن ، پاک شمردن .
-
تقدیس
لغتنامه دهخدا
تقدیس . [ ت َ ] (ع مص ) پاک کردن . (زوزنی ) (دهار). تطهیر. (تعریفات جرجانی ). پاکیزه کردن . (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). پاک کردن خدای تعالی کسی را. (از اقرب الموارد). || به پاکی صفت کردن . (زوزنی ). خدای را به پاکی صفت کر...
-
تقدیس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] taqdis ۱. پاک و منزه کردن.۲. به پاکی و پاکیزگی منسوب کردن.۳. به پاکی ستودن.
-
واژههای مشابه
-
تقدیس کردن
دیکشنری فارسی به عربی
احتفل , بارک , قدس
-
جستوجو در متن
-
condescendingness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تقدیس
-
dedicators
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تقدیس کنندگان
-
sainted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سنت، تقدیس شده
-
اعلان القداسة
دیکشنری عربی به فارسی
تشريع , تقديس
-
مقدس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] [قدیمی] moqddes تقدیسکننده.
-
sanctifiable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تقدیس پذیر
-
sanctifiers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مستندهای، تقدیس کننده
-
sanctifier
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فداکاری، تقدیس کننده
-
hallow
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نشستن، تقدیس کردن، مقدس کردن