کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تقديم التهاني پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تقديم التهاني
معنی
عرض تبريک
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تقديم التهاني
دیکشنری عربی به فارسی
عرض تبريک
-
واژههای مشابه
-
تقدیم
واژگان مترادف و متضاد
۱. اهدا، پیشکش، تسلیم، نثار ۲. اهدا کردن، پیشکش کردن، هدیه دادن ۳. پیش انداختن ۴. پیش فرستادن ۵. نزدیکبودن ۶. مقدم داشتن
-
تقدیم
فرهنگ واژههای سره
پیشکش
-
تقدیم
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) 1 - پیشکش کردن ، هدیه دادن . 2 - پیش انداختن .
-
تقدیم
لغتنامه دهخدا
تقدیم . [ ت َ ] (ع مص ) در پیش شدن و فرمودن . (تاج المصادر بیهقی ). در پیش شدن . (زوزنی ) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (آنندراج ). پیش درآمدن ، منه قوله تعالی : لا تقدموا بین یدی اﷲ و رسوله . (قرآن 1/49) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب ا...
-
تقدیم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] taqdim ۱. پیش انداختن؛ جلو بردن؛ پیش فرستادن؛ مقدم داشتن.۲. پیشکش کردن.
-
تقدیم
دیکشنری فارسی به عربی
تقديم , عرض
-
تقدیم کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. اهدا کردن، پیشکش کردن، هدیه دادن، دادن، تقدیمداشتن ۲. برتری دادن، ترجیح دادن، مقدمداشتن
-
تقدیم کردن
فرهنگ واژههای سره
پیش کش کردن
-
precession of the equinoxes
تقدیم اعتدالین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] جابهجایی نقاط اعتدال بهاری و پاییزی روی منطقهالبروج
-
تقدیم افتادن
لغتنامه دهخدا
تقدیم افتادن . [ ت َ اُ دَ ] (مص مرکب ) در پیش ذکر کردن . مقدم شدن . پیش داشتن : و چون عزیمت در اینکار پیوست آنچه ممکن شد برای تفهیم متعلم در شرح و بسط تقدیم افتاد... (کلیله و دمنه ). || انجام یافتن . بعمل آمدن . انجام گرفتن : وآنچه از جهت وی در تأس...
-
تقدیم داشتن
لغتنامه دهخدا
تقدیم داشتن . [ ت َ ت َ ] (مص مرکب ) پیش داشتن . عرضه داشتن : او چند سال در ایالت آن بقعه آثار حمیده و مساعی پسندیده تقدیم داشت . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 440). || اهداء کردن . پیش کشی کردن . چیزی را به رایگان بکسی دادن . رجوع به تقدیم و دیگر...
-
تقدیم فرمودن
لغتنامه دهخدا
تقدیم فرمودن . [ ت َ ف َ دَ ] (مص مرکب ) پیش انداختن . مقدم داشتن . پیش داشتن کسی بر دیگری : از حقوق رعیت بر پادشاه آن است که ... بهوا در مراتب ، تقدیم و تأخیر نفرماید. (کلیله و دمنه ). || انجام دادن . بجا آوردن : رسوم لشکرکشی و آداب سپاهداری از نوع...
-
تقدیم کردن
لغتنامه دهخدا
تقدیم کردن . [ ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) مقدم داشتن . برتر داشتن . پیش کردن . پیشی دادن : ننماید به جهان هیچ هنر تا نکنددر دل خویش بر آن همت مردان تقدیم . ابوحنیفه (از تاریخ بیهقی ).محمدبن یوسف البخاری ازجمله ٔ اصحاب امام هشتم و شافعی بود رحمه اﷲ و با ...