کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تقافط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تقافط
لغتنامه دهخدا
تقافط. [ ت َ ف ُ ] (ع مص ) یارمندی نمودن نر و ماده به گشنی کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
متقافط
لغتنامه دهخدا
متقافط. [ م ُ ت َ ف ِ ] (ع ص ) نر و ماده ٔ به هم یارمندی نماینده به گشنی کردن . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). نر و ماده ای که همدیگر را معاونت نمایند برای جماع . (ناظم الاطباء). و رجوع به تقافط شود.
-
یارمندی
لغتنامه دهخدا
یارمندی . [ م َ ] (حامص مرکب ) کمک . یاری . همراهی . عون . معاونت . مددکاری : کنون از من این یارمندی مخواه بجز آنکه بنمایمت جایگاه . فردوسی .که همواره پست و بلندی ز تست به هر سختیی یارمندی ز تست . فردوسی .چنین داد پاسخ که از ماست گنج ز شهر شما یارمند...