کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تقاطع زمانبندیشده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
crossing, crossover 1
تقاطع 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] محل تلاقی دو مسیر راهآهن یا جاده با راهآهن که تغییر مسیر در آن امکانپذیر نباشد
-
intersection
تقاطع 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] محل برخورد دو یا چند معبر
-
diamond crossing, track crossing
تقاطع چلیپا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] محل تلاقی دو خط آهن که در آن عبور همزمان قطارها در هر دو مسیر امکانپذیر باشد متـ . چلیپا 3
-
double crossover, diamond crossover, scissors crossover, universal crossover
تقاطع دوگانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] اتصال دو خط آهن موازی ازطریق دو خط رابط مورب
-
critical intersection
تقاطع کلیدی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] تقاطعی در یک سامانۀ هماهنگ چراغ راهنمایی که عملکرد آن در یک بازۀ زمانی مشخص در بالاترین سطح اشباع است
-
master intersection
تقاطع مبنا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] تقاطعی که زمان چراغ آن مرجعی برای تنظیم زمان سایر تقاطعهاست
-
intersection exit
خروجی تقاطع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] قسمتی از بازوی تقاطع که از آن برای خروج استفاده شود
-
نقطه تقاطع
دیکشنری فارسی به عربی
ترکيز
-
محل تقاطع
دیکشنری فارسی به عربی
عبور
-
محل تقاطع
واژهنامه آزاد
برخوردگاه.
-
نقطه تقاطع
واژهنامه آزاد
برخوردگاه.
-
non-crossing rule
قاعدۀ عدم تقاطع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] قاعدهای که براساس آن هنگامی که انرژی پتانسیل دو حالت الکترونی یک مولکول دواتمی بهصورت تابعی از فاصلۀ بینهستهای رسم شود، منحنیهای آنها یکدیگر را قطع نمیکنند، مگر آنکه تقارن این حالتها متفاوت باشد
-
signalized intersection
تقاطع زمانبندیشده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] تقاطعی که عبور وسایل نقلیه از آن بهکمک چراغ راهنمایی نوبتبندی شود
-
grade separated crossing
تقاطع ناهمسطح 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] محل تلاقی جاده با راهآهن که در دو سطح قرار داشته باشد
-
interchange 2
تقاطع ناهمسطح 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] تقاطعی که امکان عبور وسایل نقلیه را با استفاده از اختلاف سطح، بهصورت زیرگذر یا روگذر، فراهم کند