کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تقاضای تجدید نظر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
Marshallian demand function
تابع تقاضای مارشالی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقتصاد] تابع تقاضایی که در آن مصرفکنندگان به فراخور ثروت خود و قیمتهای بازار، با هدف بیشینه کردن مطلوبیت خویش (utility maximization)، کالاها و خدمات را خریداری میکنند
-
Hicksian demand function, compensated demand function
تابع تقاضای هیکسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقتصاد] تابع تقاضایی که مطابق با آن مصرفکنندگان با هدف کسب سطح ثابتی از مطلوبیت، هزینۀ خود را کمینه میکنند
-
cyclical demand
تقاضای دورهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقتصاد] تقاضایی که برحسب وضعیت اقتصادی یا شرایط زمانی، یعنی در فصول مختلف سال، بهطور منظم تغییر میکند
-
conditional factor demands
تقاضای مشروط عوامل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقتصاد] مجموعهای از توابع که تقاضای بهینه یا کمینهکنندۀ هزینه را برای هریک از دادهها (inputs) بر حسب ستاندۀ (output) انتظاری از آنها و قیمت دادهها بیان میکند
-
food demand
تقاضای مواد غذایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] مقدار غذایی که در یک دورۀ زمانی مشخص و با قیمت معین در بازار به فروش میرسد
-
service denial
رد تقاضای خدمات
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] عدم امکان ارائۀ خدمات سفرِ تقاضامحور در زمان درخواست مسافر
-
تقاضاى قرض كرد
دیکشنری فارسی به عربی
استدان
-
تقاضاى كمك كرد از
دیکشنری فارسی به عربی
استمدّ فلاناً
-
تقاضاى كمك از
دیکشنری فارسی به عربی
استنجادب
-
تقاضاى مساعده از
دیکشنری فارسی به عربی
استنجادب
-
تقاضاى كمك كرد
دیکشنری فارسی به عربی
استأذى ، استصرخ
-
تقاضاى ترك منطقه
دیکشنری فارسی به عربی
استجلاء
-
جستوجو در متن
-
استیناف
لغتنامه دهخدا
استیناف . [ اِ ] (ع مص ) استئناف . از نو گرفتن . (تاج المصادر بیهقی ). نو کردن . از نو کردن . تجدید. از سر گرفتن . از سر گرفتن کار و آغاز کردن آن : ناصرالدین از این کلمات متأذی شد و طراوت آن حال بذبول رسید و مکاتبه ٔ دیگر رسانیدند مشتمل بر استیناف م...
-
مصدق
لغتنامه دهخدا
مصدق . [ م ُ ص َدْ دِ ] (اِخ ) دکتر محمد (اردیبهشت 1258 هَ . ش .- یکشنبه 14 اسفند 1345 هَ . ش .). پدرش میرزا هدایت اﷲ وزیر دفتر استیفاء دوران ناصری و از مردان تجددطلب و پیرو امیرکبیر و از معاریف آشتیان و مادرش ملک تاج خانم نجم السلطنه بنیانگذار بیمار...
-
دانشگاه
لغتنامه دهخدا
دانشگاه . [ ن ِ ] (اِ مرکب ) دانشگه . محل دانش . جای دانش . جای علم . || اصطلاحاً مؤسسه ای که تعلیم درجات عالیه ٔ علوم و فنون و ادبیات و فلسفه و هنر کند. این کلمه بجای اونیورسیته بکار رفته است . دانشگاه شعبه هایی بنام دانشکده خواهدداشت و هر دانشکده ...