کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تقاضا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تقاضا
/taqāzā/
معنی
۱. بازخواستن؛ درخواست کردن؛ خواهش کردن.
۲. درخواست.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. استدعا، التماس، تمنا، توقع، خواهش، درخواست، طلب، مراد، مسئلت ≠ امر، حکم، دستور
۲. درخواست کردن، متقاضی شدن
برابر فارسی
درخواست
فعل
بن گذشته: تقاضا کرد
بن حال: تقاضا کن
دیکشنری
application, call, plea, request, solicitation, suit
-
جستوجوی دقیق
-
تقاضا
واژگان مترادف و متضاد
۱. استدعا، التماس، تمنا، توقع، خواهش، درخواست، طلب، مراد، مسئلت ≠ امر، حکم، دستور ۲. درخواست کردن، متقاضی شدن
-
تقاضا
فرهنگ واژههای سره
درخواست
-
demand
تقاضا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقتصاد] تمایل به تملک کالا یا استفاده از خدمات، همراه با توانایی خرید آن
-
تقاضا
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص ل .) درخواست کردن .
-
تقاضا
لغتنامه دهخدا
تقاضا. [ ت َ ] (ع مص ) در فارسی بجای تقاضی استعمال شده است . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). درخواست و طلب و خواهش و مطالبه . (ناظم الاطباء). خواهش و با لفظ کردن و داشتن و آمدن مستعمل . (آنندراج ) : گویی از دو لب من ، بوسه تقاضا چه کنی وامخواهی نبود، کو ب...
-
تقاضا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: تقاضی] taqāzā ۱. بازخواستن؛ درخواست کردن؛ خواهش کردن.۲. درخواست.
-
تقاضا
دیکشنری فارسی به عربی
التماس , اهمية , بدلة , صلاة , طلب , متطلب
-
واژههای مشابه
-
demand set
مجموعۀ تقاضا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقتصاد] مجموعهای از کالاها با اولویتی که کارگزار میتواند خریداری کند
-
demand model, demand forecasting model
مدل تقاضا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] مدلی که نسبت میان میزان سفر و سطح و قیمت خدمات حملونقل و مشخصات اجتماعی ـ اقتصادی مسافر را مشخص میکند
-
demand reduction
کاهش تقاضا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] اقداماتی که برای کاهش تمایل عمومی به مصرف مواد غیرمجاز انجام میشود
-
demand curve
منحنی تقاضا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقتصاد] نموداری که رابطۀ مقدار تقاضا برای یک کالا یا خدمات با قیمت آن را نشان میدهد
-
تقاضا داشتن
واژگان مترادف و متضاد
درخواستداشتن، خواهش کردن
-
تقاضا کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. مستدعی بودن، خواهش کردن، درخواست کردن، متمنی بودن ۲. مقتضی بودن، ایجاب کردن، اقتضا کردن
-
demand schedule
جدول تقاضا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقتصاد] جدول حاوی مقدار کالای تولیدشدۀ یک تولیدکننده و قیمتهای مختلف آن