کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تقارظ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تقارظ
لغتنامه دهخدا
تقارظ. [ ت َ رُ ] (ع مص ) همدیگر را ستودن و مدح کردن . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
تقارض
لغتنامه دهخدا
تقارض . [ ت َ رُ ] (ع مص ) وام دادن یکدیگررا. (دهار). || یکدیگر را تقریض کردن . (صراح ). همدیگر را شعر خواندن . (منتهی الارب ) (آنندراج )(ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به تقریض شود. || بیکدیگر به دنبال چشم نگریستن . (منتهی الارب ) (آنندراج ...
-
جستوجو در متن
-
متقارظ
لغتنامه دهخدا
متقارظ. [ م ُ ت َ رِ ] (ع ص ) همدیگر را ستاینده و مدح کننده . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تقارظ شود.