کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تفکيک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تفکيک
معنی
منحل کردن , پياده کردن (ماشين الا ت)
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تفکيک
دیکشنری عربی به فارسی
منحل کردن , پياده کردن (ماشين الا ت)
-
واژههای مشابه
-
تفکیک
واژگان مترادف و متضاد
۱. افراز، انتزاع، انفکاک، تجزیه، تشخیص، تفریق، جداسازی، جدایی، فصل، فک ۲. جدا کردن
-
تفکیک
فرهنگ واژههای سره
جداساز
-
dissociation
تفکیک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] جدا شدن اجزای یک مولکول بهطور خودبهخود یا براثر تابش
-
تفکیک
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] 1 - (مص م .) از هم جدا کردن ، بازگشادن . 2 - (اِمص .) جدایی ، گشودگی . 3 - گرفتن سند جداگانه برای بخشی از یک ساختمان .
-
تفکیک
لغتنامه دهخدا
تفکیک . [ ت َ ] (ع مص ) از هم بگشادن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). جدا کردن دو چیز از یکدیگر. (آنندراج ). جداکردگی چیزی از دیگری . (ناظم الاطباء). || رهانیدن و خلاص کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). جدا کردن و خلاص کردن . (از اقرب الموارد).
-
تفکیک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tafkik ۱. جدا کردن چیزی از چیز دیگر.۲. [قدیمی] باز کردن.۳. [قدیمی] رها کردن.
-
تفکیک
دیکشنری فارسی به عربی
افتراق , تعطل , مفرق
-
heat of dissociation
گرمای تفکیک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] انرژی لازم برای تفکیک عناصر سازندۀ یک مول از مادۀ معین در حالت گازی
-
تفکیک کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. جدا کردن، متنزع ساختن، مجزا کردن ۲. افراز کردن، مفروز کردن
-
resolusion 1, resolving power
توان تفکیک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک- اپتیک] توانایی سامانۀ نوری در جداسازی دو نقطۀ جداازهم
-
component separation
تفکیک اجزا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] جداسازی یا دستهبندی پسماندها برحسب اجزای تشکیلدهندۀ آنها
-
frequency deconfliction
تفکیک بسامد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] روالی در مدیریت سامانمند که در نتیجۀ آن کاربرد طیف الکترومغناطیسی برای کارکردهای عملیاتی و ارتباطی و اطلاعاتی هماهنگ میشود
-
atomicity 1
تفکیکناپذیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رمزشناسی] ← ویژگی تفکیکناپذیری