کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تفنی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تفنی
لغتنامه دهخدا
تفنی . [ ت َ ] (اِ) تفنه باشدکه پرده ٔ عنکبوت است . (برهان ). رجوع به تفنه شود.
-
جستوجو در متن
-
تفنه
لغتنامه دهخدا
تفنه . [ ت َ ن َ ] (اِ) پرده ٔ عنکبوت . (صحاح الفرس ) (برهان ) (فرهنگ رشیدی ) (انجمن آرا) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تنتئه ٔ عنکبوت . (شرفنامه ٔ منیری ). تفنی . (فرهنگ رشیدی ) (انجمن آرا) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) : پرده ٔ عنکبوت را ماندکه تنیده است ...
-
هبةا
لغتنامه دهخدا
هبةا. [ هَِ ب َ تُل ْ لاه ] (اِخ )ابن علی بن محمد حسنی بغدادی ، مکنی به ابوالسعادات شریف و معروف به ابن شجری ، از ائمه ٔ لغت و عالم به ادب و احوال عرب بود. به سال 450 در بغداد متولد شد و در 542 هَ .ق . در همان شهر درگذشت . وی مردی خوش بیان وفصیح بود ...