کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تفلیص پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تفلیص
لغتنامه دهخدا
تفلیص . [ ت َ ] (ع مص ) رهانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تفلص . انفلاص . تملص . تخلیص . (از اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
تفلیس
لغتنامه دهخدا
تفلیس . [ ت َ ] (ع مص ) مفلس خواندن . (زوزنی ). به افلاس منسوب کردن و حکم نمودن قاضی بر افلاس کسی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
تفلیس
لغتنامه دهخدا
تفلیس . [ ت َ / ت ِ ] (اِخ ) عامه بکسرخوانند ولی به فتح است . نام شهری است که آب دریای ارس از کنار آن میگذرد و آن دو سور دارد و آب حمامهای آن گرم می برآید بدون آتش . شهری است که در زمان خلافت عثمان بن عفان مفتوح گشته . (منتهی الارب ). شهری است به ارا...
-
جستوجو در متن
-
رهانیدن
لغتنامه دهخدا
رهانیدن . [رَ دَ ] (مص ) رهاندن . متعدی از رهیدن و رستن . تخلیص . نجات دادن . خلاص . رهاندن . (یادداشت مؤلف ). خلاص کردن . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). افلاط. (منتهی الارب ). استنقاذ. (منتهی الارب ) (دهار) (ترجمان القرآن ). انقاذ.(دهار) (ترجمان القرآن...