کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تفطیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تفطیر
لغتنامه دهخدا
تفطیر. [ ت َ ] (ع مص ) روزه بگشادن کسی را. (زوزنی ). روز گشادن . (دهار). روزه گشایانیدن کسی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد). || افطاری دادن کسی را. || شکافتن چیزی را. (از اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
تفتیر
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) سست گردانیدن .
-
تفتیر
لغتنامه دهخدا
تفتیر. [ ت َ ] (ع مص ) سست گردانیدن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || برانگیختن عامل بر سستی در عمل وی . (از اقرب الموارد). || پراکنده و پریشان گردیدن ابر، و آرمیدن و آماده شدنش به بار...
-
جستوجو در متن
-
روزه گشادن
لغتنامه دهخدا
روزه گشادن . [ زَ / زِ گ ُ دَ ] (مص مرکب ) افطار کردن . (آنندراج ). افطار. (مصادر زوزنی ). فطر. (دهار) : ندا آمد که یا موسی روزه بگشادی ده روز دیگر روزه بدار. (قصص الانبیاء).بر دهان غنچه گه گه میزند بوسی نسیم کان شکرلب جز ببوسه روزه نگشاید همی . امیر...