کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تفصیع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تفصیع
لغتنامه دهخدا
تفصیع. [ ت َ ] (ع مص ) دادن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). دادن چیزی . (ناظم الاطباء). بخشیدن مالی را بکسی . (از اقرب الموارد). || تیز دادن یا کند کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || بیرون کردن . (تاج المصادر بیهقی ). ...
-
واژههای همآوا
-
طفسیا
لغتنامه دهخدا
طفسیا. [ طَ ] (معرب ، اِ) به یونانی سداب جبلی است . (فهرست مخزن الادویه ).
-
تفسیا
لغتنامه دهخدا
تفسیا. [ ت َ ] (معرب ، اِ) صمغ سداب دشتی است . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). به یونانی صمغ سداب کوهی است . و بعضی گویند صمغ سداب صحرایی . (برهان ). تاپسیا که صمغ سداب کوهی است . ثافیسا. (از ناظم الاطباء). رجوع به ثافسیا شود.
-
جستوجو در متن
-
دادن
لغتنامه دهخدا
دادن . [ دَ ] (مص ) اسم مصدر آن دهش است . اعطاء. (ترجمان القرآن ). ایتاء. (ترجمان القرآن ). مقابل ِ گرفتن . در اختیار کسی گذاردن بدون برگرداندن . تسلیم کسی کردن چیزی را. ارزانی داشتن چیزی بکسی . منح . (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ). اکاحة. مقاوا...