کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تفسیق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تفسیق
/tafsiq/
معنی
فاسق شمردن؛ نسبت فسق به کسی دادن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
نسبت فسق دادن، فاسقخواندن
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تفسیق
واژگان مترادف و متضاد
نسبت فسق دادن، فاسقخواندن
-
تفسیق
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) فاسق شمردن .
-
تفسیق
لغتنامه دهخدا
تفسیق . [ ت َ ] (ع مص ) فاسق خواندن . (تاج المصادر بیهقی ). به فسق نسبت کردن کسی را. (از اقرب الموارد). || ناراست گردانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
تفسیق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tafsiq فاسق شمردن؛ نسبت فسق به کسی دادن.
-
جستوجو در متن
-
فاسق خواندن
لغتنامه دهخدا
فاسق خواندن . [ س ِ خوا / خا دَ ] (مص مرکب ) این ترکیب را صاحب تاج المصادر در ترجمه ٔ تفسیق آورده است . فاسق شمردن . تهمت فسق به کسی زدن ، مانند تکفیر. رجوع به فاسق و فسق شود.
-
محمد اخباری
لغتنامه دهخدا
محمد اخباری . [ م ُ ح َم ْ م َ دِ اَ ] (اِخ ) میرزامحمدبن عبدالنبی بن عبدالصانع نیشابوری استرآبادی متولد اکبرآباد هند از اخباریان است . در 1198 هَ . ق . به حجاز و عراق و ایران سفر کرد و نزد فتحعلی شاه تقربی یافت . مؤلفات بسیار دارد. علمای کربلا پس ا...