کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تفساندن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تفساندن
/tafsāndan/
معنی
داغ کردن؛ بسیار گرم کردن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
scald
-
جستوجوی دقیق
-
تفساندن
لغتنامه دهخدا
تفساندن . [ ت َ دَ ] (مص ) خیلی گرم کردن . لفظ مذکور متعدی تفسیدن است . (فرهنگ نظام ). گرم کردن . سوزاندن : ز آب دیده ٔ گریان چو تیغم آب دهندکز آتش دل سوزان مرا بتفسانند. مسعودسعد.چو تیغ نیک بتفساندم ز آتش دل در آب دیده کند غرق تا به فرق مرا. مسعودسع...
-
تفساندن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) ‹تفسانیدن› [قدیمی] tafsāndan داغ کردن؛ بسیار گرم کردن.
-
جستوجو در متن
-
تفسانیدن
لغتنامه دهخدا
تفسانیدن . [ ت َ دَ ] (مص ) تبسانیدن . گرم کردن : اثر نزدیکی آفتاب اندر گرم کردن هوا چندان نیست که اثر مداومت تفسانیدن او... (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). و چون آفتاب بگردد هر ساعت دورتر میشود و عکس تفسانیدن اوبشهر باز آید. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). رجوع به تف...