کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تفریط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تفریط
/tafrit/
معنی
۱. کوتاهی کردن در کاری.
۲. اظهار عجز کردن در کاری.
۳. بیهوده ساختن؛ ضایع کردن.
۴. تلف کردن مال.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. اسراف، افراط، تبذیر، زیادهروی، کوتاهی، ولخرجی ≠ افراط
۲. تباهی، تضییع، ضایعسازی
۳. کوتاه آمدن، کوتاهی کردن
۴. برباد دادن، تباه کردن، تلف کردن، ضایع ساختن
فعل
بن گذشته: تفریط کرد
بن حال: تفریط کن
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تفریط
واژگان مترادف و متضاد
۱. اسراف، افراط، تبذیر، زیادهروی، کوتاهی، ولخرجی ≠ افراط ۲. تباهی، تضییع، ضایعسازی ۳. کوتاه آمدن، کوتاهی کردن ۴. برباد دادن، تباه کردن، تلف کردن، ضایع ساختن
-
تفریط
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) کوتاهی کردن ، ضایع کردن .
-
تفریط
لغتنامه دهخدا
تفریط. [ ت َ ] (ع مص ) هیچکاره گردانیدن چیزی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ضایع کردن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || پراکنده و پریشان کردن چیزی را. (از اقرب الموارد). || فرستادن پیش کسی ، رسول را. || عجز پیش آوردن در کاری . (من...
-
تفریط
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tafrit ۱. کوتاهی کردن در کاری.۲. اظهار عجز کردن در کاری.۳. بیهوده ساختن؛ ضایع کردن.۴. تلف کردن مال.
-
تفریط
واژهنامه آزاد
(پیشنهاد کاربران) کم رَوی.
-
واژههای مشابه
-
تفریط کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. زیادهروی کردن، افراط کردن ۲. کوتاه آمدن، کوتاهی کردن ۳. به هدر دادن، تلف کردن، ضایع کردن، تباه کردن
-
اهل تفریط
لغتنامه دهخدا
اهل تفریط. [ اَ ل ِ ت َ ] (اِخ ) فرقی از شیعه که خداوند را به یک تن از مخلوق تشبیه میکنند و آنانرا مشبهه و اهل تقصیر نیز گویند. (خاندان نوبختی ص 250).
-
تفریط کردن
لغتنامه دهخدا
تفریط کردن . [ ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کوتاهی کردن و کمی کردن در کاری و ضایع کردن . (ناظم الاطباء).
-
افراط و تفریط
فرهنگ گنجواژه
عدم میانه روی.
-
تفریط و افراط
فرهنگ گنجواژه
متضاد
-
تفریط و حاشیه
فرهنگ گنجواژه
زیادهروی.
-
واژههای همآوا
-
تفریة
لغتنامه دهخدا
تفریة. [ ت َ رِ ی َ ] (ع مص ) کفانیدن چیزی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بریدن و شکافتن . (از اقرب الموارد).