کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تفرجگاه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تفرجگاه
/tafarrojgāh/
معنی
جایی مانند باغ و مرغزار که شادی و نشاط بیاورد؛ جای تفرج؛ گردشگاه.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
تفریحگاه، تماشاگاه، گردشگاه، نزهتگاه
برابر فارسی
گردشگاه
دیکشنری
promenade
-
جستوجوی دقیق
-
تفرجگاه
واژگان مترادف و متضاد
تفریحگاه، تماشاگاه، گردشگاه، نزهتگاه
-
تفرجگاه
فرهنگ واژههای سره
گردشگاه
-
تفرجگاه
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع - فا. ] (اِمر.) گردشگاه ، جای تفرج .
-
تفرجگاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] tafarrojgāh جایی مانند باغ و مرغزار که شادی و نشاط بیاورد؛ جای تفرج؛ گردشگاه.
-
تفرجگاه
دیکشنری فارسی به عربی
مرکز التسوق , نزهة
-
واژههای همآوا
-
تفرج گاه
لغتنامه دهخدا
تفرج گاه . [ ت َ ف َرْ رُ ] (اِ مرکب ) جای تفرج و جایی که شادمانی آورد. و جای گشت و گذار مانند باغ و مرغزار و جز آن . (ناظم الاطباء). تفرج جای . جای سیر و تماشا. تفرج گه : و هردم به تفرج گاهی از نعم دنیا متمتع گردد. (گلستان ). رجوع به تفرج و دیگر ترک...
-
جستوجو در متن
-
متفرج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] motafarraj تفرجگاه.
-
boulevards
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بلوارها، تفرجگاه
-
گردشگاه
واژگان مترادف و متضاد
پارک، تفرجگاه، تفریحگاه، نزهتگاه
-
متنزه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] motanazzah محل باصفا؛ تفرجگاه.
-
marina
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مارینا، تفرجگاه ساحلی
-
marinas
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تفریحی، تفرجگاه ساحلی
-
نزهتگاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] [قدیمی] nozhatgāh جای خوش و خرم؛ تفرّجگاه.