کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تفتیق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تفتیق
معنی
(تَ) [ ع . ] (مص ل .) کهنه شدن ، شکافتن ، دریدن .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تفتیق
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص ل .) کهنه شدن ، شکافتن ، دریدن .
-
تفتیق
لغتنامه دهخدا
تفتیق . [ ت َ ] (ع مص ) شکافتن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). پاره کردن و شکافتن . (آنندراج ) : جهد فرعونی چو بی توفیق بودهرچه او می دوخت آن تفتیق بود. مولوی .|| گشادن . (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ) ...
-
جستوجو در متن
-
مفتق
لغتنامه دهخدا
مفتق . [ م ُ ف َت ْ ت َ ] (ع ص ) گشوده . شکافته . بازکرده : با بوی شمال کس نخواند خوش مشک و می نافه ٔ مفتق را. قطران (دیوان چ محمد نخجوانی ص 12).و رجوع به تفتیق شود.
-
بشکافتن
لغتنامه دهخدا
بشکافتن . [ ب ِ ت َ ] (مص ) ترکیدن . کفیدن . چاک شدن . شکافته شدن . تفتیق . (زوزنی ). تفلیق . (زوزنی ). انشقاق . تشقیق . رجوع بشکافتن شود : می خورم تا چو مار بشکافم می خورم تا چو خی برآماسم . ابوشکور.هر آنکس که آواز او [لهراسب ] یافتی به تنش اندرون ز...
-
تفتق
لغتنامه دهخدا
تفتق . [ ت َ ف َت ْ ت ُ ] (ع مص ) گشاده شدن و شکافته گردیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (از زوزنی ).شکافته و گشاده گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تشقق چیزی . متاوع تفتیق . (از اقرب الموارد). || گشاده گردیدن تهیگاه و سر سرین شتر از کثرت...