کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تفتیش کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تفتیش کردن
مترادف و متضاد
بازرسی کردن، کاوش کردن، وارسی کردن، کاویدن، پیجویی کردن، کندوکاو کردن
دیکشنری
inspect
-
جستوجوی دقیق
-
تفتیش کردن
واژگان مترادف و متضاد
بازرسی کردن، کاوش کردن، وارسی کردن، کاویدن، پیجویی کردن، کندوکاو کردن
-
تفتیش کردن
لغتنامه دهخدا
تفتیش کردن . [ ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) واپژوهیدن . کاویدن سخن و زمین و جز آن . تجسس . پی جویی : هین روش برگیر و ترک ریش کن در فنا و نیستی تفتیش کن . مولوی .کرا غم تخلیص من باشد و تفتیش حال من کند. (گلستان ).آشفته شو که کاکل و زلف پری رخان تفتیش حال ز...
-
تفتیش کردن
دیکشنری فارسی به عربی
فتش
-
واژههای مشابه
-
boarding party, boarder
گروه تفتیش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] گروهی از نیروهای نظامی یا انتظامی که برای تصرف یا بازرسی، وارد شناور مشکوک میشوند
-
تفتیش عقاید
دیکشنری فارسی به عربی
بحث العقائد
-
تفتیش كرد
دیکشنری فارسی به عربی
استقرأ
-
تفتیش و تَجَسُس
فرهنگ گنجواژه
وارسی.
-
تفتیش و جستجو
فرهنگ گنجواژه
جستن و دنبال گشتن، بررسی.
-
تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا
دیکشنری فارسی به عربی
استقصاء
-
جستوجو در متن
-
فتش
دیکشنری عربی به فارسی
سرکشي کردن , بازرسي کردن , تفتيش کردن , رسيدگي کردن
-
inspecting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بازرسی، بازرسی کردن، رسیدگی کردن، تفتیش کردن، سرکشی کردن
-
inspects
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بازرسی، بازرسی کردن، رسیدگی کردن، تفتیش کردن، سرکشی کردن
-
inspected
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بازرسی شده است، بازرسی کردن، رسیدگی کردن، تفتیش کردن، سرکشی کردن