کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تفاله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
ثفل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] sofl تفاله.
-
کُنجال، کُنجاره
لهجه و گویش تهرانی
تفاله بذرک
-
ثفل
واژگان مترادف و متضاد
باقیمانده، تفاله، درد
-
بزیشه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] ba(o)ziše اردۀ کنجد؛ تفالۀ کنجد.
-
raff
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رفیق، تفاله، اشغال، انگل
-
حثالات الثقافة الغربية
دیکشنری عربی به فارسی
تفالههاي فرهنگ غرب
-
scoria
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسکوریا، کف، تفاله معدنی
-
scoriae
دیکشنری انگلیسی به فارسی
scoriae، کف، تفاله معدنی
-
cuttlefish
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تفاله ماهی، ده پا
-
slagged
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرباره، تفاله گرفتن از
-
marc
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مارک، تفاله میوجات، نوعی عرق
-
slagging
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرباره، تفاله گرفتن از
-
سِلف
لهجه و گویش تهرانی
تفاله و باقیمانده صاف کرده و جوشانده چیزی است.
-
کُنجاله،کُنجاره
لهجه و گویش تهرانی
ارده،تفاله دانه روغنی
-
slags
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرباره، خاکستر، تفاله، کف، چرک، درده، گداز اتشفشانی، فلز نیم سوخته، اشغال، تفاله گرفتن از