کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تغمد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تغمد
/taqammod/
معنی
۱. فروپوشیدن؛ پوشاندن.
۲. پوشاندن عیب و گناه و جز آن.
۳. پر کردن ظرف.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تغمد
فرهنگ فارسی معین
(تَ غَ مُّ) [ ع . ] (مص م .) 1 - پوشاندن ، فروپوشیدن . 2 - ظرف را پر کردن .
-
تغمد
لغتنامه دهخدا
تغمد. [ ت َ غ َم ْ م ُ ] (ع مص ) فروپوشیدن و پنهان داشتن و منه ُ تغمداﷲ برحمته ؛ ای غمره بها و تغمد فلاناً؛ ای ستر ماکان منه ُ. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). گناه پوشیدن و جز آن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). غریق رحمت کردن حق تع...
-
تغمد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] taqammod ۱. فروپوشیدن؛ پوشاندن.۲. پوشاندن عیب و گناه و جز آن.۳. پر کردن ظرف.
-
جستوجو در متن
-
متغمد
لغتنامه دهخدا
متغمد. [ م ُ ت َ غ َم ْ م ِ ] (ع ص ) فروپوشنده و پنهان دارنده . (آنندراج ). کسی که خداوند عالم وی را از رحمت خود پوشانیده باشد و رحمت خدای او را گرفته باشد. (ناظم الاطباء). || آب پر و مملو. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ) (از اقرب الموارد). و رجوع ...
-
غامد
لغتنامه دهخدا
غامد. [ م ِ ] (اِخ ) بقول برخی نام پدر قبیله ای از جهینه و بگفته ٔ برخی از یمن است و در صحاح آمده است :الاهل اتاها علی نأیهابمافضحت قومها غامد.و غامد را نام پدر قبیله ای دانسته است و نام وی عمرو است و در بعض نسخ عمر آمده و صواب نیز همین است . عمر فر...