کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تغلیف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تغلیف
لغتنامه دهخدا
تغلیف . [ ت َ ] (ع مص ) در غلاف کردن شیشه را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). در غلاف کردن قاروره و کتاب و جز آنها را. (از اقرب الموارد). || غالیه برکردن . (تاج المصادر بیهقی ). غالیه مالیدن بر ریش خود. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
واژههای مشابه
-
تغليف
دیکشنری عربی به فارسی
انقياد , جلد
-
واژههای همآوا
-
تقلیف
لغتنامه دهخدا
تقلیف . [ ت َ ](ع مص ) برهم دوختن تخته های کشتی و به قیر اندودن درزهای آن را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || هسته دورکرده گنجینه نهادن خرما را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). || (اِ) خرمای هسته دورکرده ، ...
-
جستوجو در متن
-
انقیاد
دیکشنری فارسی به عربی
تغليف
-
جلد
دیکشنری فارسی به عربی
بسرعة , تغليف , جلد , حافظة , حجم , سترة , صدفة , غطاء , مجلد
-
غالیة
لغتنامه دهخدا
غالیة. [ ی َ ] (ع ص ) تأنیث غالی . گران . (از المنجد). رجوع به غالی شود. || (اِ) ترکیباتی است از بوی خوش . ج ، غوالی . (اقرب الموارد). بوی خوشی است مرکب از مشک و عنبر و جز آن سیاه رنگ که موی را به وی خضاب کنند. سماها بذلک سلیمان بن عبدالملک و گویندا...