کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تغطرف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تغطرف
لغتنامه دهخدا
تغطرف . [ ت َ غ َ رُ ] (ع مص ) بزرگ منشی نمودن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). تکبر. (اقرب الموارد). || خرامیدن و بناز رفتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
تغترف
لغتنامه دهخدا
تغترف . [ ت َ غ َ رُ ] (ع مص ) بزرگ منشی نمودن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تکبر. تغطرف . (اقرب الموارد). و رجوع به تغطرف شود.
-
جستوجو در متن
-
تغترف
لغتنامه دهخدا
تغترف . [ ت َ غ َ رُ ] (ع مص ) بزرگ منشی نمودن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تکبر. تغطرف . (اقرب الموارد). و رجوع به تغطرف شود.
-
متغطرف
لغتنامه دهخدا
متغطرف . [ م ُ ت َ غ َ رِ ](ع ص ) بزرگ منشی نماینده . (آنندراج ) (از منتهی الارب )(از اقرب الموارد). بزرگ منش . (ناظم الاطباء). || خرامنده و بناز رونده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تغطرف شود.
-
خرامیدن
لغتنامه دهخدا
خرامیدن . [ خ َ دَ ] (مص ) راه رفتن بناز و تکلف و زیبایی باشد. (برهان قاطع) (از ناظم الاطباء). خوش رفتن . (ناظم الاطباء)(از آنندراج ) (از انجمن آرای ناصری ). سیر کردن بطورتفرج و گردش نمودن . (ناظم الاطباء). به تبختر رفتن . بناز رفتن . نرم و نازان رفت...
-
رفتن
لغتنامه دهخدا
رفتن . [ رَ ت َ ] (مص ) حرکت کردن . خود را حرکت دادن . (ناظم الاطباء). روان شدن از محلی به محل دیگر. (ازناظم الاطباء). خود را منتقل کردن از جایی به جایی . نقل کردن از نقطه ای به نقطه ٔ دیگر. راه رفتن . مشی . (یادداشت مؤلف ). مشی . (دهار) (ترجمان الق...