کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تغریر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تغریر
/taqrir/
معنی
چیزی را در معرض هلاک قرار دادن؛ به خطر افکندن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تغریر
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) به خطر انداختن .
-
تغریر
لغتنامه دهخدا
تغریر. [ ت َ ] (ع مص ) در خطر و هلاک افکندن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). در خطر و هلاکت افکندن خود را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). نفس و مال خود را به هلاکت افکندن . (از اقرب الموارد). مغرور کردن خود راو نفس را هلاک ساختن . (آنندراج ). || پر ک...
-
تغریر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] taqrir چیزی را در معرض هلاک قرار دادن؛ به خطر افکندن.
-
واژههای همآوا
-
تقریر
واژگان مترادف و متضاد
۱. ابراز، اظهار، بیان، گفتار ≠ تحریر، ترقیم ۲. اقرار، خستو ۳. ادا، تلفظ ≠ تحریر، ترقیم ۴. بیان کردن، اظهار کردن، گفتن، سخن راندن ≠ نوشتن ۵. اقرار کردن، خستو کردن ≠ انکار کردن
-
تقریر
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) 1 - برقرار کردن . 2 - بیان کردن .
-
تقریر
لغتنامه دهخدا
تقریر. [ ت َ ] (ع مص ) فا اقرار آوردن . (تاج المصادر بیهقی ). به اقرار آوردن . (زوزنی ) (صراح اللغة) (منتهی الارب ) (غیاث اللغات )(آنندراج ) (ناظم الاطباء). به اقرار و اعتراف آوردن کسی را. (از اقرب الموارد). مقر ساختن کسی را بر حق و اذعان بدان . (از ...
-
تقریر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] taqrir ۱. بیان کردن.۲. قرار دادن.۳. برقرار کردن.۴. [قدیمی] اقرار کردن.۵. [قدیمی] به اقرار آوردن.
-
تقریر
واژهنامه آزاد
بیان کردن قرائت کردن
-
جستوجو در متن
-
تغرة
لغتنامه دهخدا
تغرة.[ ت َ غ ِرْ رَ ] (ع مص ) در خطر و هلاک افکندن خود را.(منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). تغریر. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). و رجوع به تقریر شود.
-
غرر
لغتنامه دهخدا
غرر. [ غ َ رَرْ ] (ع اِمص ) هلاکت . اسم است تغریر را. (اسم مصدر تغریر). (منتهی الارب ). در معرض هلاک افتادن . التعریض للهلکة. (از اقرب الموارد). خطر. (منتهی الارب ) (تاج العروس ). و منه الحدیث : نهی رسول اﷲ (ص ) عن بیع الغرر، و آن مانند بیع ماهی در آ...