کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تغرید پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تغرید
/taqrid/
معنی
۱. آواز خواندن.
۲. پرندۀ خوشآواز.
۳. بانگ بلبل.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تغرید
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص ل .) آواز خواندن پرندگان .
-
تغرید
لغتنامه دهخدا
تغرید. [ ت َ ] (ع مص ) آواز بگردانیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). اغراد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). تغرد. (اقرب الموارد). بلند برداشتن آواز و طرب انگیز ساختن و در گلو گردانیدن آواز را. (آنندراج ) (ناظم الاطباء). و رجوع به اغراد و تغرد شود.
-
تغرید
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] taqrid ۱. آواز خواندن.۲. پرندۀ خوشآواز.۳. بانگ بلبل.
-
واژههای همآوا
-
تقرید
لغتنامه دهخدا
تقرید. [ ت َ ] (ع مص ) خوار کردن . (تاج المصادر بیهقی ). خوار گردانیدن . (زوزنی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || خوار و رام گردیدن شتر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || خاموش گردیدن جهت عجز. (منتهی الارب ) ...
-
جستوجو در متن
-
تغارید
لغتنامه دهخدا
تغارید. [ ت َ ] (ع اِ) ج ِ تغرید. (ناظم الاطباء). و رجوع به همین کلمه شود.
-
غرد
لغتنامه دهخدا
غرد. [ غ َ رَ ] (ع مص ) بلند کردن طائر آواز را، و طرب انگیز نمودن و در حلق بگردانیدن .(منتهی الارب ) (آنندراج ). آواز گردانیدن به نغمات سرود و خوانندگی . (برهان قاطع). تغرید. || (اِ) نوعی از سماروغ . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). نوعی از رستنی که کم...
-
آواز
لغتنامه دهخدا
آواز. (اِ) آوا. صوت . (صراح ). بانگ : از آواز کوسش همی روز جنگ بدرّد دل شیر و چرم پلنگ .فردوسی .چو بشنید آواز او را تبرگ بر آن اسب جنگی چو شیر سترگ . فردوسی .خور جادوان بد چو رستم رسیداز آواز او دیو شد ناپدید. فردوسی .پرستنده بشنید آواز اوی ندانست کو...