کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تغرد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تغرد
لغتنامه دهخدا
تغرد. [ ت َ غ َرْ رُ ] (ع مص ) بلند و طرب انگیز ساختن مرغ آواز خود را و در گلو گردانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). خوانندگی طرب انگیز مرغان . (حاشیه ٔ حافظ چ قزوینی ص 330) : اذا تغرد عن ذی الاراک طائر خیرفلاتفرد عن ...
-
واژههای همآوا
-
طغرد
لغتنامه دهخدا
طغرد. [ طُ رُ ] (ترکی ، اِ) به ترکی اسم طائری است از طیور صید از جنس صقور.(فهرست مخزن الادویه ). ظاهراً تحریفی است از طغرل .
-
تقرد
لغتنامه دهخدا
تقرد. [ ت َ رِ ] (ع اِ) زیره ٔ رومی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به تقر و تقرده و تقره شود.
-
تقرد
لغتنامه دهخدا
تقرد. [ ت َ ق َرْ رُ ] (ع مص ) پیچان گردیدن موی . || برهم نشستن و نمد شدن پشم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
تغرید
لغتنامه دهخدا
تغرید. [ ت َ ] (ع مص ) آواز بگردانیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). اغراد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). تغرد. (اقرب الموارد). بلند برداشتن آواز و طرب انگیز ساختن و در گلو گردانیدن آواز را. (آنندراج ) (ناظم الاطباء). و رجوع به اغراد و تغرد شود.
-
ذی الاراک
لغتنامه دهخدا
ذی الاراک . [ ذِل ْ اَ ] (اِخ ) مخفف ذی الاراکة در حالت جری . نام موضعی بیمامة در شعر حافظ : اذا تغرد عن ذی الاراک طائر خیر.حافظ.
-
متغرد
لغتنامه دهخدا
متغرد. [ م ُ ت َ غ َرْ رِ ] (ع ص ) مرغ که بلند و طرب انگیز سازد آواز را و در گلو گرداننده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). سراینده و آوازخوان . (ناظم الاطباء). و رجوع به تغرد شود.
-
ذوالاراکة
لغتنامه دهخدا
ذوالاراکة. [ ذُل ْ اَ ک َ ] (اِخ ) نام موضعی است به یمامة. یا نخلستانی بدانجا بنی عجل را و شمس الدین محمد حافظ علیه الرحمه ذوالأراک آورده است : اذا تغّرّد عن ذی الأراک طائر خیرفلا تفرد عن روضها انین حمامی .
-
تفرد
لغتنامه دهخدا
تفرد. [ ت َ ف َرْ رُ ] (ع مص ) یگانه شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). یگانه شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). در امری یگانه و بی مانند شدن . (از اقرب الموارد) : وی را دیدند از شهامت و بزرگی و تفرد وی در همه ٔ ادوات سیاست . (تاریخ بی...
-
آواز
لغتنامه دهخدا
آواز. (اِ) آوا. صوت . (صراح ). بانگ : از آواز کوسش همی روز جنگ بدرّد دل شیر و چرم پلنگ .فردوسی .چو بشنید آواز او را تبرگ بر آن اسب جنگی چو شیر سترگ . فردوسی .خور جادوان بد چو رستم رسیداز آواز او دیو شد ناپدید. فردوسی .پرستنده بشنید آواز اوی ندانست کو...