کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تغرب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تغرب
/taqarrob/
معنی
۱. دوری گزیدن؛ دور رفتن.
۲. از وطن دور شدن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تغرب
فرهنگ فارسی معین
(تَ غَ رُّ) [ ع . ] (مص ل .) از وطن دور شدن ، غربت گزیدن .
-
تغرب
لغتنامه دهخدا
تغرب . [ ت َ غ َرْ رُ ] (ع مص ) از سوی غرب آمدن . || دوری گزیدن . و دور رفتن و جدا شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || به غربت شدن . (تاج المصادر بیهقی ).
-
تغرب
دیکشنری عربی به فارسی
قابليت نقل وانتقال مالکيت , بيگانه سازي
-
تغرب
دیکشنری عربی به فارسی
نقل و انتقال دادن فرهنگ يک جامعه به جامعه ء ديگر , فرهنگ پذيرفتن
-
تغرب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] taqarrob ۱. دوری گزیدن؛ دور رفتن.۲. از وطن دور شدن.
-
واژههای مشابه
-
تَغْرُبُ
فرهنگ واژگان قرآن
غروب مي کند
-
واژههای همآوا
-
تقرب
واژگان مترادف و متضاد
۱. خویشی، قرب، نزدیکی ۲. تقریب ≠ تباعد، بیگانگی
-
تقرب
فرهنگ واژههای سره
نزدیک
-
تقرب
فرهنگ فارسی معین
(تَ قَ رُّ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - نزدیک شدن . 2 - خویشاوند شدن . 3 - نزد کسی شأن و مرتبه داشتن .
-
تقرب
لغتنامه دهخدا
تقرب . [ ت َق َرْ رُ ] (ع مص ) نزدیکی جستن . (دهار). نزدیکی جستن بچیزی و چنین است تقرب الی اﷲ تعالی بشی ٔ؛ یعنی نزدیکی جست بخدای بوسیله ٔ آن چیز. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). نزدیک شدن و نزدیکی جستن .(آنندراج ) : شرمم می آید که او...
-
تقرب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] taqarrob ۱. نزدیکی جستن؛ نزدیک شدن.۲. نزدیک بودن.۳. خویشی و نزدیکی.
-
تَغْرُبُ
فرهنگ واژگان قرآن
غروب مي کند