کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تغر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تغر
/taqar/
معنی
= ممرز
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تغر
لغتنامه دهخدا
تغر. [ ت َ ] (ع مص ) برجستن خون از رگ و جاری گشتن آن . || برجستن آب از درز مشک . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
تغر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] [قدیمی] taqar = ممرز
-
واژههای همآوا
-
طغر
لغتنامه دهخدا
طغر. [ طَ ] (ع مص ) درآمدن بر کسی . یقال : طَغَرَ علیهم ؛ اذا دَغَرَ. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || دفع کردن . (منتخب اللغات ).
-
طغر
لغتنامه دهخدا
طغر. [ طُ غ َ ] (ع اِ) مرغی است . ج ، طِغْران . (منتهی الارب ) (آنندراج ). اسم طائری است معروف و جمع او طِغْران .
-
تقر
لغتنامه دهخدا
تقر. [ ت َ ق ِ ] (ع اِ) دیگ افزار. (منتهی الارب ) (آنندراج ). توابل . (اقرب الموارد). دیگ افزار و ادویه . (ناظم الاطباء).
-
تَقَرَّ
فرهنگ واژگان قرآن
که (چشم) روشن شود
-
جستوجو در متن
-
ممرز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) mamraz درختی جنگلی که از چوب آن در صنعت و از میوۀ آن برای تهیۀ روغن استفاده میشود؛ تغار؛ تغر؛ مرز؛ جلم.
-
تغران
لغتنامه دهخدا
تغران . [ ت َ غ َ ] (ع مص ) جوش زدن دیگ . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). مجدالدین گوید: صواب به نون (نغران ) است و تغر به تاء شنیده نشد و خلیل به تصحیف آورده و جوهری پیروی کرده است . (منتهی الارب ).
-
غَرَّ
فرهنگ واژگان قرآن
فريب داد (غرة به معناي غفلت در بيداري است ، و کلمه غرار به معناي غفلت با چرت و فتور است و غرور به معناي هر چيزي است که آدمي را فريب ميدهد ، چه مال باشد ، و چه جاه ، و چه شهوت ، و چه شيطان ، چيزي که هست بعضي از مفسرين کلمه غرور را به شيطان تفسير کردها...
-
غَرُورُ
فرهنگ واژگان قرآن
يکي از اسامي شيطان به معني بسيار فريبنده (غرة به معناي غفلت در بيداري است ، و کلمه غرار به معناي غفلت با چرت و فتور است و غرور به معناي هر چيزي است که آدمي را فريب ميدهد ، چه مال باشد ، و چه جاه ، و چه شهوت ، و چه شيطان ، چيزي که هست بعضي از مفسرين ک...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن المفلح الطرابلسی الشامی ، مکنی به ابن منیر. در سنه ٔ 473 هَ .ق . در طرابلس که از بلاد شام است تولد یافته و بنام جدش که احمدبن مفلح بوده است نامیده شده و در همان بلد نشو و نما یافته و بتأییدات یزدانی بسعادت تحصیل علوم و تک...