کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تغدید پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تغدید
لغتنامه دهخدا
تغدید. [ ت َ ] (ع مص ) طاعون زده گردیدن شتران . || نصیب خود را گرفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). یقال : غدد فلان ؛ یعنی بهره ٔ خود را یافت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
واژههای همآوا
-
تقدید
لغتنامه دهخدا
تقدید. [ ت َ ] (ع مص ) بدرازا شکافتن و از بن بریدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بریدن چیزی از بن و گفته اند بریدن آنرا بطور مستطیل و گفته اند شکافتن آن از طول . (از اقرب الموارد). || قدید کردن گوشت . (تاج المصادر بیهقی ). گوشت را قطعه ...